شاخص کلیدی عملکرد در تبلیغات پولی گوگل (KPI)
فهرست مطالب
- 1 درود بر شما همراهان عزیز در مدرسان پیشتاز
- 2 Google Adwords چیست و مهمترین مزیت تبلیغات گوگل چیست ؟
- 3 معرفی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
- 4 شاخص کلیدی عملکرد kpi چیست؟
- 5 نحوه تاثیر شاخص KPI در ترافیک وبسایت
- 6 اولین شاخص KPI
- 7 معیار هدف گذاری کمپین چیست ؟
- 8 دومین شاخص KPI
- 9 محتوای گوگل باید دارای چه خصوصیاتی باشد ؟
- 10 سومین شاخص KPI
- 11 این تخفیف به چه صورت است؟
- 12 نرخ تبدیل یا Conversion Rate چیست ؟
درود بر شما همراهان عزیز در مدرسان پیشتاز
در این مقاله میخواهیم در خصوص KPI یا شاخص کلیدی عملکرد در تبلیغات پولی گوگل (Google-Ads) صحبت کنیم.
Google Adwords چیست و مهمترین مزیت تبلیغات گوگل چیست ؟
Google Adwords یک پلتفرم تبلیغات اینترنتی است که وابسته به گوگل و در حقیقت محصول گوگل است و درآمد گوگل از این راه تأمین میشود. با استفاده از این روش، کسبوکارهای آنلاین محصولات و خدماتشان را میتوانند برای تبلیغات در گوگل و در شبکه همکاران گوگل برای نمایش فعال کنند. همچنین میتوانند کمپینهایی اجرا کنند با رویکردهای مختلف، مانند افزایش کلیک وبسایت در گوگل یا با رویکرد نصب اپلیکیشن در بخش همکاران گوگل میتوانند این کار را انجام دهند.
یکی از بزرگترین مزیتهای تبلیغات گوگل این است که قابلاندازهگیری است، یعنی عملکرد آگهی میتواند اندازهگیری شود که چقدر بر اساس آن هزینهای که انجامشده در طول زمان چه بازخوردی گرفته است.
معرفی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPI که میخواهیم راجع به آن صحبت کنیم در کمپینهای مختلف متفاوت است. یعنی بستگی به مُدل کسبوکار و خدمات یا محصولات دارد و هدفی که داریم باعث میشود شاخص کلیدی عملکرد تغییر کند و اصطلاحاً واکنشی که کاربر باید انجام بدهد تغییر میکند.
شاخص کلیدی عملکرد kpi چیست؟
شاخص کلیدی عملکرد KPI یک معیار اندازهگیری است که به شما کمک میکند تا بتوانید عملکرد وبسایت خود را بررسی کنید و بهبود بخشید. با استفاده از شاخص کلیدی عملکردKPI گوگل، میتوانید عملکرد وبسایت خود را در ارتباط با ترافیک بهبود بخشید.
برای مثال، شاخص KPI میتواند شامل معیارهایی مانند میزان بازدید صفحات، میزان بازگشت کاربران، میزان زمان بازدید کاربران و میزان تعامل کاربران با وبسایت باشد. با بررسی این شاخصها، میتوانید نقاط ضعف و قوت وبسایت خود را شناسایی کنید و بهبود آنها را در پیش بگیرید.
همچنین، با تحلیل دادههای شاخص KPI میتوانید روشهای جدیدی برای جذب ترافیک به وبسایت خود پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر میبینید که بیشترین ترافیک وبسایت شما از جستجوهای گوگل به دست میآید، میتوانید روی بهبود سئو و کلمات کلیدی خود تمرکز کنید.
در نتیجه، استفاده از شاخص KPI گوگل میتواند به شما کمک کند تا عملکرد وبسایت خود را بهبود بخشید و در نتیجه ترافیک وبسایت خود را افزایش دهید.
شاخص کلیدی عملکرد KPI گوگل به معنای Key Performance Indicator است و به عنوان یک معیار کلیدی برای اندازهگیری عملکرد وبسایت استفاده میشود. این شاخصها معمولاً بر اساس اهداف و استراتژیهای تعیین شده برای وبسایت تعریف میشوند و به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه بررسی میشوند.
نحوه تاثیر شاخص KPI در ترافیک وبسایت
استفاده از شاخص KPI در ترافیک وبسایت، به دو صورت میتواند موثر باشد:
1. اندازهگیری عملکرد وبسایت:
با استفاده از شاخص KPI، میتوان عملکرد وبسایت را در مقابل هدف و استراتژیهای تعیین شده بررسی کرد. به عنوان مثال، اگر هدف اصلی وبسایت، افزایش فروش محصولات است، شاخص KPI میتواند تعداد سفارشات جدید، میزان درآمد حاصل از فروش و میزان افزایش درصد فروش را در نظر بگیرد. با مقایسه این شاخصها در بازههای زمانی مختلف، میتوان عملکرد وبسایت را ارزیابی کرد و در صورت لزوم، استراتژیهای جدیدی برای بهبود عملکرد وبسایت انتخاب کرد.
2. بهبود رتبه وبسایت در موتورهای جستجو:
شاخص KPI گوگل شامل معیارهایی مانند تعداد بازدیدکنندگان، میزان بازگشت به صفحه اصلی، میزان بارگذاری صفحات، تعداد صفحات بازدید شده و … میشود. با توجه به این شاخصها، میتوان بهبود رتبه وبسایت در نتایج جستجوی گوگل را پیشبینی کرد. به عنوان مثال، میزان بازگشت به صفحه اصلی بالا، نشان دهنده جذابیت وبسایت برای کاربران است و میتواند باعث افزایش رتبه وبسایت در نتایج جستجو شود. همچنین، بهبود معیارهای دیگر مانند میزان بارگذاری صفحات و تعداد صفحات بازدید شده، میتواند تاثیر مثبتی بر رتبه وبسایت در نتایج جستجو داشته باشد.
به طور کلی، استفاده از شاخص KPI گوگل میتواند بهبود عملکرد وبسایت و در نتیجه افزایش ترافیک آن را تسهیل کند. با مدیریت مناسب این شاخصها و انجام تغییرات مناسب در وبسایت، میتوان به رشد و پیشرفت مستمر در ترافیک وبسایت دست یافت.
حال چند شاخصی که بر اساس تجربه ما که از ارتباط با کسبوکارهای مختلفی بهدست آمده است و به آنها رسیدیم با شما در میان میگذاریم و امیدواریم برای شما مفید باشد.
اولین شاخص KPI
اولین مورد ایمپرشنی (بازدید) است که ما از گوگل میگیریم یا همان نمایشی که تبلیغات ما در سیستم خواهد داشت.
تصور اغلب افراد این است که کلیک مهمترین و گام نخست در تبلیغات گوگل است، ولی به نظر من نمایش خیلی مهمتر از آن است، اولاً مرتبط بودن تبلیغاتی که ما فعال میکنیم و خودمان را برای آن دسته از مخاطبان در نظر میگیریم و اینکه مخاطب ما چه نوع مخاطبی است خیلی مهم است و مخصوصاً که مسیر پولی است.
نکتهای که همیشه ما میگوییم این است که چون مسیر، مسیر مالی است خیلی باید محتاط عمل کنیم مخصوصاً برای کسبوکارهای کوچک شاید با بودجه متوسط که بخواهند مصرف کنند، ممکن است دلزده شوند به همین دلیل باید محتاطانه عمل کنیم و به نظر ما با طراحی بهینه کمپین میتوانیم به این هدف برسیم. حداقل در گام نخست!
یعنی میتوانیم کمپینی داشته باشیم و افرادی که مخاطبان ما هستند را بشناسیم که چه نوع مخاطبانی هستند و دنبال چه هستند و اگر بخواهیم مثال بزنیم این است که مثلاً برای فروشگاههای اینترنتی باید کلماتی که تعریف میکنیم و تبلیغات ما میخواهد در جستجوی گوگل نمایش داده شود کسانی باشند که میخواهند محصول را بخرند، نه اینکه دنبال مزایای آن محصول هستند، یعنی یک مرحله جلوتر!
معیار هدف گذاری کمپین چیست ؟
کاربرهایی که تحقیقات خودشان را انجام دادند والان اصطلاحاً به نتیجه رسیدند (مشتری از قبل راضی شده) و میخواهند خریدار آن محصول باشند، مـا آنها را هدفگذاری کنیم، مثلاً توضیحات مختصری هم بدهیم با کلماتی مثل خریدوفروش اینترنتی آن محصول میتوانیم کمپینهای خودمان را راهاندازی کنیم.
نکته مهمی که در ایمپرشن باید مدنظر قرار بدهیم این است که چه سهمی از آن نمایش را در بازار خواهیم داشت؟! یعنی چون علاوه بر ما رقبای دیگری هم هستند که در آن فضا فعالیت میکنند و کمپینهای تبلیغاتی دارند، باید ببینیم که چند درصد از آن سهم را میتوانیم بگیریم.
یک پاراگراف خیلی مهمی که در قسمتهای بعدی به آن اشاره میکنیم میتواند به ما کمک کند که چهکاری انجام دهیم که علاوهبر هزینه بالایی که باید پرداخت کنیم که نمایش بیشتری داشته باشیم و یا رتبه بهتری داشته باشیم چه عوامل دیگری دخیل است که ما با هزینه کمتر بتوانیم این کار را انجام دهیم.
دومین شاخص KPI
مورد دوم نرخ کلیک است، یعنی CTR ما و میزان کلیک بر نمایش، یعنی آن تبلیغی که منتشر کردیم به چه میزان کلیک دریافت کرده است.
که لازم است درباره محتوا همصحبت کنیم، اینکه محتوا میتواند چه خصوصیاتی در Google-Ads داشته باشد. یک بخش از تبلیغات، متنهای تبلیغاتی ما هستند که در گوگل نمایش داده میشوند یا در همان شبکههای همکار که برای نصب اپلیکیشن ما قرار است تبلیغات ما را نمایش بدهیم.
یعنی اولین چیزی که کاربر باید ببیند محتوای ما است، این محتوا متنی یا تصویری و بنر هست. گاهی ما صرفاً میخواهیم راجع به محتوای متنی صحبت کنیم، تبلیغاتی که در موتور جستجوی گوگل استفاده میشود، اینجا محتوا خیلی دخیل است که هم در CTR و هم این که وقتی وارد وبسایت شد با چه محصولات یا خدماتی باید روبرو شود.
کاربری که جستجو میکند گام اول آن چیزی است که در محتوا میبیند و بعد از آن صفحه مرتبطی که ما لینک میکنیم روی صفحه فرود (صفحهای که میخواهیم کاربر ابتدا وارد آن شود با نیت خاصی طراحیشده است) که آن کاربر قرار است روی آن کلیک کند و وارد آن بشود.
محتوای گوگل باید دارای چه خصوصیاتی باشد ؟
محتوایی در گوگل نمایش داده میشود باید خیلی ترغیبکننده باشد و مرتبط باشد. کاربری که کلمات کلیدی که جستجو میکند اگر دقیقاً آن را در محتوا ببیند و شناختی از سایت ما داشته باشد، یعنی در پارامترهایی که در تبلیغات ما اصطلاحاً و همان تبلیغاتی که انجام دادیم اگر ببیند که مرتبط است این منجر به کلیک میشود که از دعوت به اقدام یا همان CTA میتوانیم استفاده کنیم. دعوت به اقدامها به ما کمک میکنند.
دعوت به اقدام یعنی اگر قرار است ما محصول فروشگاهی را تبلیغ کنیم و کاربر بداند که اینیک فروشگاه اینترنتی است و قرار نیست بیاید و با یک صفحه مواجه شود که فقط اطلاعاتی را بگیرد و خارج شود، قرار است که وارد وبسایتی شود که امکان خرید وجود دارد، مثلاً قیمت کالا اگر در آن تبلیغ ما باشد خیلی مؤثرتر است و من هم تجربه این موضوع را داشتم.
و حتی قرار دادن مزیتهایی که ما نسبت به رقبا داریم! یعنی در آن بازاری که هستیم یکسری مزیتها قاعدتاً داریم که در این رقابت وارد شدیم و حضور داریم. اگر اصلاً تبلیغات موضوع را هم نخواهیم نگاه کنیم مـا باید یک مزایایی داشته باشیم که حتی اگر از طریق سئو هم وارد سایت مـا میشوند، متوجه شوند ما چه مزیتی نسبت به رقبای خودمان داریم که کاربرها بخواهند مشتری ما بشوند!
از این مزایا باید استفاده کنیم و آنها را در محتوا بنویسیم، که کاربر ما ببیند و این منجر به کلیک کردن میشود و وارد صفحه فرودی که تعریف کردیم میشود.
سومین شاخص KPI
مورد سوم همان موردی است که ما میتوانیم با هزینه کمتر جایگاه بهتری داشته باشیم یا Quality-Score است (امتیاز کیفیت موضوعی) که ما باید در بهینهسازی کمپینها رعایت کنیم.
یعنی باید کمپینهای خودمان از طریق روشهایی که وجود دارد انقدر بهینه کنیم که نسبت به رقبایمان جایگاه بهتری بگیریم و صد البته با هزینه کمتری!
این مورد خیلی جذابی است، مخصوصاً مجموعههایی که خودشان در این زمینه فعالیت میکنند یا پروژههایشان را برونسپاری میکنند این نکتهای است که شاید خیلیها ندانند ولی اگر به این امتیاز کیفیت بهاء داده شود و روی آن کار شود که مستلزم صرف زمان است.
یعنی یک زمانی را در روز آن مدیر وبسایت شما وقت بگذارد و با توجه به بازخوردهایی که میگیرد باید کمپینها را بهینه بکند تا شما امتیاز کیفیت موردنظر را بگیرید و این باعث میشود با هزینه کمتر هم جایگاه مناسب را داشته باشید.
این امتیاز کیفیت نمره آن از 10 است که با تحقیقات متوجه شدهایم اگر وبسایتی امتیاز 10 را بگیرد شامل 50 درصد تخفیف در هزینه هر کلیک میشود.
این تخفیف به چه صورت است؟
گزینهای داریم به نام Avrage CPC یعنی میانگین هزینه هر کلیک، میانگین هزینهای که برای هر کلیک پرداخت کردهایم و داخل پنل Google Adwords میتوانیم ببینیم. مثلاً ما نرخ کلیک هر کلمه کلیدی را یک دلار تعیین کردیم.
میتوانیم ببینیم از آن ورودیهایی که گرفتیم، از آن تعداد کلیکی که گرفتهشده، میانگین کلیک آن مثلاً نیم دلار بوده است! اینجایی است که لذتبخش خواهد بود که ما با هزینه کمتر توانستیم ورودی مناسبی بگیریم.
نرخ تبدیل یا Conversion Rate چیست ؟
موضوع بعدی که میخواهیم راجع به آن صحبت کنیم و خیلی هم مهم هست، نرخ تبدیل (Conversion Rate) هست. نرخ تبدیل یعنی وقتی کاربران ما وارد صفحه فرود میشوند، مـا از آنها یک کارِ خاصی را میخواهیم انجام بدهند، حالا مثلاً میخواهیم فُرمی را در آن صفحه پُر کنند یا اینکه میخواهیم آن محصول را خریداری کنند. این نرخ تبدیل است که اتفاق میافتد، یعنی تبدیلی است که اتفاق میافتد.
ما با سیستمهای گوگل آنالیتیکس (Google-Analytics) میتوانیم اهدافی که مدنظرمان است را تنظیم کنیم، تبدیلهایی که مدنظرمان است را تنظیم کنیم و در Google-Ads وارد کنیم.
همچنین میتوانیم تبدیلها را تعریف کنیم و برای هرکدام ارزشگذاری کنیم که این تبدیل چقدر برای ما ارزش دارد و این را در سیستم اعمال کنیم و هزینهای که برای تبلیغات پرداخت میکنیم و کانورژنهایی که اتفاق افتاده یک نرخ تبدیل به ما میدهد. که در مرحله اول از تعداد ورودیهایی که گرفتیم چقدر از آنها تبدیلشده است و دوما، برای هر تبدیل ما چقدر هزینه پرداخت کردیم و این خیلی جذاب است.
نکته مهمی که در نرخ تبدیل وجود دارد این است که ما میتوانیم ROI یا نرخ بازگشت سرمایه را حساب کنیم. مهمترین آن میتواند این باشد که ما خیلی دقیق محاسبه کنیم بر اساس این هزینههایی که کردیم و ورودیهایی که داشتیم و کلیکهایی که انجامشده است، این نرخ تبدیلی چقدر از این هزینه را برگشت داده است و در مرحله بعدی ما چقدر سود کردهایم.
امیدوارم که با طراحی کمپینهای بهینه و بهینهسازی آنها و محاسبه نرخ تبدیل بتوانید خیلی خوب در سیستم تبلیغاتی گوگل (مؤثرترین راه تبلیغات در فضای وب) فعالیت کنید و به اهدافی که میخواهید خیلی زود و دقیق برسید.
دیدگاهتان را بنویسید