بلاگ

ترور وحشتناک شیزو آبه به قلم دکتر سامان کریمی شاد

نخست وزیر سابق ژاپن شینزو آبه با یک اسلحه دست ساز ترور شد، آن هم هنگام تبلیغات برای شخصی که برای انتخابات مجلس ژاپن داشت فعالیت می‌کرد. دنیای ما دارد به سمتی می‌رود که شبیه به جنگ جهانی اول است، حضور ذهن دارید که ولیعهد اتریش در صربستان ترور شد و بعد از آن چه اتفاقی افتاد. بالاخره هر آنچه که صربستانی‌ها پذیرفتند حتی عذرخواهی کردند.نفوذ اتریش برای سیستم قضایی پذیرفتند و پوئن‌های زیادی دادند اما اتریش و مجارستان به سمت صربستان حرکت کردند و باعث شروع جنگ شد.

روس‌ها به سمت اروپای شرقی آمدند، مولداوا و لهستان. آلمانی‌ها به سمت بلژیک و فرانسه رفتند و شعلۀ جنگ همه جای دنیا را گرفت به جز آمریکا. اتفاقات جدیدی دارد رخ می‌‌دهد. قبل از آن کمی در رابطه با ژاپن صحبت کنیم تا فضای ژاپن را بشناسیم و بعد وارد تحلیل شویم، چون معتقد هستیم اتفاقاتی که می‌افتد همسو با جنگ جهانی اول است.

می‌دانید که ژاپنی‌ها یک گوشه‌ای از آسیای شرقی هستند، نقطۀ بسیار کلیدی است. ورودی اقیانوس اطلس و دریای چین، روبه‌رویشان روسیه است، جزایر کره‌ای که جنگ جهانی دوم روس‌ها گرفتند، تنگه‌ای که مثل تنگۀ هرمز ما خیلی راهبردی است یعنی ژاپنی‌ها برای حفاظت از کشور خودشان باید تسلط بر آن تنگه داشته باشند که دست روسیه افتاده است.

ژاپنی‌ها ۷۳ درصد جغرافیایی‌شان غیر قابل سکونت است و منابع ندارند. رشد صنعتی باعث می‌شود که نیاز به منابع داشته باشند و به سمت استعمار بروند. البته خودشان نظرات دیگری دارند. شما اگربه همین جغرافیای ژاپن که روی زبان، رفتار، تاریخ و سیاست‌های ژاپن سایه انداخته نگاه کنید همیشه برای بقا و زندگی کردن مولفه اصلی بوده است.

یک فضایی بود که در آن مقطع مزارع نقش اصلی را داشت و سامورایی‌هایی که برای محافظت می‌آوردند و خاندان‌هایی مثل شوگان‌ها شکل گرفت و این‌ها توانستند دولت مرکزی را شکست بدهند. دولت مرکزی بر سر کار بود اما تصمیم گیر شوگان بود. در آن فضا کم کم صنعتی شدن اروپا و حرکت به سمت جنوب شرقی آسیا ژاپن در‌ها را باز نمی‌کرد اما بالاخره مجبور شدند درها را باز کنند و صنعتی شدند. با صنعتی شدن منابع نداشتند ژنرال فریچ که آمد با یک ناوگان دریایی شروع کرد یک به یک پیرامون خودش را تسخیر کردند. کره، چین، لائوس و خیلی از کشورها قربانی شدند.

در جنگ جهانی وقتی آمریکایی‌ها گفتند شما را در نفت و زغال سنگ تحریم می‌کنیم حمله ژاپن به پرل هاربر و نقشه عجیب و غریبی که کشیدند، طراحی جنگ بی نظیری که شاید در دنیا جزو سه تای اول باشد و حمله اتمی آمریکا به ژاپن و پایان جنگ، تحقیر ژاپن، قانون اساسی جدید بند نهم ژاپن اجازه ندارد که ارتشی داشته باشد در آب‌های بین المللی یا پیرامون خودش بازیگری کند و در مناقشات منطقه حضور داشته باشد. پایگاه‌های آمریکایی زده شد و آنجا نیروها بین ۴۰ تا ۵۰ هزار متفاوت بود و در پایگاه بودند و بودجه اش را خود ژاپن تقبل می‌کرد و ژاپن پذیرفت به ائتلاف آمریکایی‌ها بپیوندد و از لحاظ نظامی آمریکایی‌ها از آن حفاظت کنند. این جریانی بود که رخ داد.

 

شینزو آبه که بود؟

شینزو آبه نخست وزیر شد و یک سال بود و مجدد رفت و دو مرتبه نخست وزیر ژاپن شد. از ۲۰۱۲ شینزو آبه به دنبال فضای ملی گرایی رفت و خیلی تلاش کرد. در ژاپن یک بند اساسی وجود دارد که می‌خواست اصلاح کند و بند نهم آن بود. به دنبال خرید 147 فروند جنگنده F35 بود و ناو نظامی دریایی می‌خواست بخرد و رفت به سمت اصلاح قانون اساسی بند 20 و 89 جدایی دین از سیاست را کنار بگذارد.

عجیب است ژاپن دموکراسی و بند 20 و 89 چرا این را دنبال می‌کرد و چرا تا ۲۰۲۰ موفق نشد؟ عدم موفقیتش باعث شد که برود و به دنبال برنامه دیگری باشد. در فضای ژاپن اغلب اوضاع ناسیونالیسم شکل گرفت. این ناسیونالیسم خیلی اوج گرفت. در فضای ناسیونالیسمی دو عامل را کامل استفاده کردند، یکی مربوط است به شینتوئیسم. شینتوئیسم چیست؟

ژاپنی‌ها یک ایدئولوژی و باور دینی دارند که در باور دینیشان تفکرات ژاپنی می‌گوید ما جزو اول مخلوقات هستیم، فرزند الهه خورشید هستیم و از آسمان به زمین آمدیم. اما شینتوی حکومتی یک معنای دیگری دارد. در شینتوی حکومتی نگاه ایدئولوژی نیست، تزریق ایدئولوژی در سیاست است. نگاه اقتدار سیاسی است، شینتوی حکومتی می‌گوید ما باید یک فضای میهن پرستی و ملی گرایی را تشدید کنیم، نگاه ما به ادیان غربی یک نگاه بسته باشد و ببندیم و نگذاریم وارد شوند.

نگاه و ذهنیت سیاسی شینتو می‌گوید شما هرگاه احساس کردید که استعمار به سمتت می‌آید باید مقابله کنید. شینتوی حکومتی می‌گوید اگر قدرت اقتصادی داشتید برای اینکه قدرت سیاسی به دست بیاورید باید قدرت نظامی داشته باشید و شینزو آبه یکی از بزرگترین مبلغان شینتو بود و یکی از بزرگترین پیروان شینتوی حکومتی است. کم کم به این سمت می‌آید که ارتش را مستقل کند و اجازه این را می‌خواهد که وارد فضای بازیگری بین المللی در آب‌های شرق دور شود و آن رشدی که چین دارد می‌کند.

می‌دانید که چین و ژاپن سال‌هاست که همسایه هستند و خیلی با هم رقابت داشتند و هرگاه یکی پیشی می‌گرفت دیگری وارد جنگ می‌شد. فارغ از اینکه چه کسی پیروز جنگ است هر دو کنترل می‌شدند. اما چین رشد کرد و ژاپن تحقیر شد و شینزو آبه می‌گفت ما باید این سه بند را اصلاح کنیم. بند نهم اجازه بدهد که ما یک ارتشی داشته باشیم که مستقل به آب‌های بین‌المللی بیاییم و بازیگری کنیم، بند 20 و 89 هم جدایی دین از سیاست را اصلاح کنیم و یک فضای شینتوئیسمی وارد سیاست‌های ژاپن کنیم.

در جنگ جهانی دوم سال‌های ۱۹۲۰ خارج از شینتوئیسمی که وارد کردند یک فضای بوشیدو هم در آن مقطع اضافه کرده بودند. طریقه سامورایی، شروع کردند آموزش دادن فنون رزمی به مردم. فضای بوشیدو خیلی مهم است و اخباری که این دو روز دارد از تایوان بیرون می‌آید همین فضای بوشیدو است و دارند داخل خیابان‌ها به مردم برای مقابله با حمله چین آموزش می‌دهند. قبل از اینکه بگوییم دلیل ترور شیزو آبه چه بود به سفر بایدن به کره و ژاپن بپردازیم. آنجا یک تظاهراتی شکل گرفت و در آن تظاهرات مخالف حضور نظامی آمریکایی‌ها در اوچیناوا بود. آنجا یک فرودگاهی داشتند می‌زدند تا پایگاه نظامی در اختیار آمریکایی‌ها قرار بدهند و ژاپنی‌ها می‌گفتند تمامش کنید و زمان آن رسیده است که خودمان این را به دست بگیریم. ملی‌گرایی داشت شروع می‌شد و در آن فضا کم کم ناسیونالیسم داشت شکل می‌گرفت.

شینزو آبه چه کار کرد؟

شینزو آبه آمد در بخش اصلاح قانون اساسی و پذیرش شینتوئیسم به سیاست‌های حکومتی این را به پارلمان آورد، اصلاح هر سه بند و تا سال ۲۰۲۰ پارلمان رای نداد. ولی از ۲۰۲۰ بعد آمریکایی‌ها دیگر با این سه اصل تقابل نمی‌کردند. دارد جالب می‌شود، آمریکا حالا مخالف این نیست که ژاپن یک ارتش قدرتمندی که دارد تبدیل به ارتش مستقل قدرتمند و بازیگر شود. شینزو آبه استعفا داد و همه گفتند به خاطر بیماری استعفا داد اما به دنبال چیز دیگری آمد.

من معتقد هستم شینزو آبه به دنبال ائتلاف بود، کار روی بخش پارلمان بود. آمد و با حزب کیمیتو نوین جوانان ژاپن ائتلاف کرد. کاملاً شعارهای ملی‌گرایانه، کاملاً تحریک احساسات و یک فضای پوپولیستی همسو با ملی گرایی به سمت ناسیونالیسم که این ائتلاف کمک کرد حالا شینزو آبه به بالای 50 درصد برود. دو سه روز بعد که انتخابات مجلس ژاپن هست شینزو آبه خودش آمد که از یکی دو تا از کاندیداها حمایت کند به او شلیک شد رای می‌آورد و این اصلاح شکل می‌گرفت. یعنی اصلاح قوانین با دست بالاتر شکل می‌گیرد، نزدیک به سه دهه سه دوره نخست وزیرش روی شینتوئیسم کار کرد و محبوبیتش را از دست داد و خیلی مورد چالش قرار می‌گرفت اما به هرحال رسانده بود به این مقطع رسانده بود تا فازهای پارلمانی بتوانند آن سه بند را اصلاح کنند. هم بخش نظامی ژاپن مستقل بیاید بازیگری کند و هم بند 20 و 89 جدایی دین از سیاست را کنار بگذارد و فضای شینتوئیسم در امتداد بوشیدو که طریقت آن به مردم هست را رقم بزنند.

این خیلی مهم است که الان وضعیت به چه سمت و سویی دارد می‌رود. من معتقد هستم که با اتفاقاتی که راجع به بریتانیا افتاد در ارتباط با اتفاقاتی که دارد می‌افتد سه شیفت سیاسی و سه تغییر سیاسی داریم و هر سه هم مهم هستند و اخبار خوبی هم نیستند. بحث اول در اروپا برنامه این بود که هم بخش اوراسیای اروپا و هم روسیه با هم درگیر شوند. بخش اوراسیای اروپا می‌شود بالکان، اروپای شرقی و روسیه و بخش کارائیبی اروپا یعنی بخش اقیانوس اطلس و بریتانیا کمک کنند که این ادامه پیدا کند.

اینها رفتند به سمت اینکه اروپای بخش اوراسیا و روسیه درگیر شوند، تضعیف شوند و بعد مثل پادشاه وارد اروپا شوند. اتفاقی که افتاد شرق برای اولین بار فوق العاده هماهنگ بازی کرد. هند، چین، روسیه، ایران و پاکستان کاملاً با هم همگونی ایجاد کردند. هیچگاه در طول تاریخ این گونه نبود و این باعث شد که این‌ها شوکه شدند و برنامه‌هایشان به هم خورد و تغییر بوریس جانسون یعنی تغییر سیاست‌های بریتانیا. بریتانیا متوجه شد در اروپا دو اتفاق دارد می‌افتد.

یکی اینکه بخش اروپای شرقی و بالکان دارد جدا می‌شود و اساساً یک چیز دیگر حوزه آمریکا دیگر با اینها نیست. حوزه آمریکا دارد دلار را در مقابل BRICS قرار می‌دهد و سهم یورو را می‌خواهد به سمت خودش بگیرد و بریتانیا اساساً از اتحادیه اروپا خارج شد و با پوندی که دارند که الان اصلاً بازیگر نیست کاملاً دارد جا می‌ماند. پس سیاست برگزیتی کنار می‌رود و اسکاتلند هم که دارد جدا می‌شود، سریع تغییر سیاسی می‌دهند.

باید ببینیم حاکمی که می‌آید چه تصمیمی می‌گیرد. احتمالاً برگردند برای یکپارچه کردن اتحادیه اروپا و کمی بازی غیرآمریکایی تر و منافع اروپایی تر این بازی را تغییر می‌دهد. یک بازی هم ترکیه را داریم که آمده خط سوم تعریف کرده بین غرب و شرق و گفت من این بخش تا بالکان را در نظم جدید برای خودم در نظر می‌گیرم، این هم یک نقطه یعنی تغییرات و بازی را تغییر می‌دهد و نقاط بحران را تغییر می‌دهد. بازی سوم در دریای چین جنوبی است. چین رفت به سمت شکست ائتلاف. بایدن آمد که ائتلاف تشکیل بدهد کشورهای آسه‌آن نپذیرفتند و گفتند مشوق‌های مالی سریعاً در J7 650 میلیارد دلار برای مشوق‌های مالی تصویب کردند. در امتدادش اما یک استارت و جرقه نیاز دارند. جرقه شروع جنگ جهانی اول ترور ولیعهد اتریش در صربستان بود. این فضای ملی گرایی باید تشدید شود و شوک وارد شود.

حالا در ژاپن شینزو آبه ای که دارد یک سری اصلاحات انجام می‌دهد برای اوج ناسیونالیسم و ملی گراها دارند آن را پدر معنوی خودشان می‌کنند، ائتلافی که تشکیل می‌دهد با ناسیونالیست ترین حزب حاکمۀ ژاپن یعنی چیزی که در جغرافیای ژاپن هست به اسم کیمیتوی نوین جوانان که فضا ملی گرایی است. این یعنی ترور شیزو آبه اوج ناسیونالیسم را رقم می‌زند و فشار را به پارلمان می‌آورد که نتواند با طرح هایش مخالفت کند. پارلمان انتخابش برگزار خواهد شد و طرح شینزو آبه تصویب خواهد شد و شینزو آبه یک قهرمان ملی خواهد بود.

ژاپن اختلافات زیادی با چین دارد، نه یک روز، نه یک قرن و نه دو قرن، اختلافات سرزمینی و اختلافات منابع دارند. اوج ناسیونالیسم، چه کسی مسئول ترور شیزو آبه بوده است؟ هیچ کس نمی‌داند. پیکان اتهامات به سمت چین خواهد رفت، همینطور کره شمالی و بعضی‌ها می‌گویند آمریکا بود. مهم نیست، اتفاقی که رقم می‌خورد آماده شدن ژاپن برای اصلاح و شروع جنگ خواهد بود با یک ارتش مستقل و این دومینوی درگیری را ایجاد می‌کند. روسیه در شرق با ژاپن روبه‌رو است، استرالیا را داریم، کشورهای آسه‌آن بدون اینکه بخواهند وارد درگیری خواهند شد. تایوان آمده به سمت فضای بوشیدویی و آن طبیعت سامورایی و دارد آموزش‌های نظامی را به مردم می‌دهد و آماده درگیری در خیابان می‌شود. کمی فضای سیاسی تغییر کرده است. برنامه‌ها کاملا دارد تغییر می‌کند و سیاست‌ها کامل دارد تغییر می‌کند.

برنامه برای اروپا و جنوب شرقی آسیا، خود آمریکا، حوزه شرق حالا دارد تغییر می‌کند. مجدد سیاست‌های جدیدی را خواهند چید و منطقه ما هم بحثی هست که باید راجع به آن صحبت کنیم. نکاتی را آقای شمخانی در سفرش به ارمنستان گفت ما باید یک سپر امنیتی داشته باشیم و منطقۀ ما سریعاً خارج از رقابت سپر امنیتی تشکیل دهد برای اینکه این درگیری‌ها به سمتش شیفت پیدا نکند.

فکر می‌کنم فضای دنیا به سمت عدم مدیریت تنش در تنش می‌رود. یکی از دوستان می‌گفت تعداد زیادی چینی در آمریکا هست و این امکان درگیری را نمی‌دهد و من معتقد هستم که اتفاقا به شدت خطرناک است. فراموش نکنید که وقتی در گرجستان فضای ناسیونالیسمی شکل گرفت خیلی‌ها می‌گفتند گرجی‌های زیادی در آبخازیا هستند و این امکان را نمی‌‌دهد، ولی ۳۰ هزار گرجی را تکه پاره کردند در آن فضای ناسیونالیستی برای پاکسازی قومیتی در آبخازیا. پس این امکان اتفاقاً فضای کاملاً خطرناکتری را می‌دهد و این فضا می‌تواند مدیریت تنش در تنش را از بین ببرد و خیلی از تصمیمات در دنیا از دست حاکمانشان خارج شود.

شاید بگویید این نگاه بدبینانه است ولی معتقد هستم به هیچ عنوان بد بینانه نیست با آن سیر روند حرکتی ژاپن که من سال‌ها است دارم بررسی می‌کنم و کاملاً دنبال می‌کنم به شدت شوکه شدم. این فضا فضایی است که معتقد بودم شینزو آبه می‌آید و اصلاحات قانون اساسی را انجام می‌دهد و ارتش را به دست می‌گیرد، اما به این فکر نمی‌کردم که همان فضای جنگ جهانی اول و تیر ترکش انفجار ناسیونالیسم را رقم بزنند با آن کاری که با ترور ولیعهد اتریش شکل گرفت و اینجا آبه را قهرمان ملی گرایی و نماد ناسیونالیسم کنند و حالا دیگر در مجلس هیچ کسی جرات ندارد با این سه بند قانون اساسی مخالفت کند.

شرایط خوبی نیست و معتقد هستم باید بمانیم و ببینیم آیا دولتمردان ژاپن می‌توانند این فضای ناسیونالیسم را کنترل کنند یا نه. اگر بتوانند کنترل کنند شرایط متعادل و فضای پیش رویشان گزینه‌های بیشتری برای انتخاب خواهد بود و حتی ژاپن می‌تواند پوئن‌های خوبی از چین و روسیه در آینده بگیرد و پوئن‌های بسیار خوب بگیرد. بخشی از بازی نظم جدید می‌تواند باشد با اهمیتی که دارد. اما این بستگی به رهبرانشان دارد که آیا می‌توانند این فضا را کنترل کنند. نمی‌توانم بگویم بازی چین بود یا آمریکا، ولی به هر حال برای چینی‌ها چیزی را تغییر نمی‌دهد.

حضور شینزو آبه و آن فضای قانون اساسی بر خلاف سیاست‌های چین را رقم می‌زند. حالا ترور شیزو آبه همه چیز را بدتر خواهد کرد، مطمئناً بدتر خواهد کرد و فکر نمی‌کنم کار چینی‌ها باشد البته پیکان به سمت چین خواهد رفت. یک ارتشی سابق این کار را کرده است. می‌دانید که در ژاپن در مقطع سال‌های 1969 و 1970 اوج فضای کمونیستی بود، گروه‌های چپ گروه‌های انقلابی بودند مثل چگوارا، در ایران هم سازمان مجاهدین در همان فضاها قبلاً انجام می‌دادند یعنی تغییری که از ایدئولوژی اسلامی به کمونیستی دادند سیر همان سال‌ها است.

در آن مقطع که ژاپنی‌ها ارتش سرخ داشتند، چپ‌هایی که فضای انقلابی داشتند در ژاپن خیلی محدود شدند و به خاورمیانه آمدند وبه نقاط دیگری از اروپا و آمریکا رفتند، در آن مقطع فضای آرمان‌گرایی فلسطین را دنبال کردند، کشتار اسرائیلی‌هایی که هدف قرار گرفتند و فکر می‌کنم ۲۵ تا ۳۰ تا را در آن مقطع زدند، هواپیما ربایی بود و اساساً فضای انقلابی مسلحانه داشتند فضای آن سال‌های ژاپن است که 2001 رهبرشان پایان ارتش سرخ را اعلام کرد. یعنی ملی گرایی و ناسیونالیسم در ژاپن با جاهای دیگر متفاوت است. این‌ها بر اساس ذهنیت شینتوئیسمی می‌گویند هرگاه احساس کردید استعمار دارد به سمتت می‌آید، آماده شو برای ارتش قدرتمند.

یکی از دوستان که در ژاپن زندگی می‌کرد می‌گفت اینها خیلی کینه‌ای هستند و اساساً بخشش در ساختار فکری این‌ها جای کمی دارد. من معتقد هستم که این برگرفته از جغرافیایشان هست که بر فضای فکریشان سایه گذاشته و شینتوئیسم می‌تواند ناسیونالیسم عجیبی را در ژاپن رقم بزند که هیچ کشور و جزیره‌ای پیرامونش از فضای فکری این‌ها مصون نخواهند ماند و این دومینو و زنجیره درگیری آنجا رقم بزند. کمی باید منتظر باشیم تا ببینیم در روزهای آینده چه موضع‌گیری‌هایی می‌گیرد. لازم بود که فضای ذهنی و آمادگی ذهنی تان به این سمت و سو و تغییرات در ژاپن باشد، همسو با تغییراتی که در اروپا رقم می‌خورد.

فراموش نکنید اولاف شولتز هم الان در آلمان تحت فشار برای استعفا است و فضای چپ‌ها خیلی دارند کار را در دست می‌گیرند. بریتانیا و تغییر سیاست باید ببینیم که چه سیاستی می‌خواهد در پیش بگیرد و تصمیمات در اروپا به زودی تغییر خواهد کرد و ائتلاف‌ها هم تغییر خواهد کرد همین طور در جنوب شرقی. منتظر باشید ببینیم حاکمان بریتانیا و ژاپن چه تصمیماتی خواهند گرفت تا بتوانیم مجدد صف بندی و فرایندی که این‌ها برای تغییر بازی دارند می‌چینند را خوانش داشته باشیم و مجدد بلوغ‌ها و اتفاقات و کشورهایی که دارند وارد درگیری می‌شوند باز کنیم.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید