تقویم محتوایی چیست و چه کاربردهایی دارد؟
تقویم محتوایی چیست؟
خیلی مشخص است و توضیح مشخصی دارد. شما یک رسانهای دارید، هرروز محتوا تولید میکنید و انتشار میدهید. برای این باید یک تقویم داشته باشید و بدانید که در چه روزهایی از هفته و ماه چه پستهایی منتشر میشود.
برای مثال من میخواهم یک پیج اینستاگرام داشته باشم و شروع کنم به تولید انتشار محتوا، خیلی عالی است. یک فایل اکسل یا گوگل شیت آماده میکنم و در آن زمانبندی محتواهایم و پستهایی که قرار است انتشار داده بشود را میگذارم؛
فایدهی تقویم محتوا چیست؟
اول سراغ این موضوع برویم که ببینیم چه فایدهای میخواهد برای ما داشته باشد. و بعد سراغ این برویم که کمی راجع به جزئیات آن صبحت کنیم و تجربه خودمان را هم بگوییم.
۱. اولین فایدهای که دارد و بخواهم خیلی ساده راجع به آن صحبت کنم این است که به خود من نظم میدهد. یعنی من اگر تقویم محتوا نداشته باشم، اینکه امروز یا فردا پست بگذارم خیلی برای من دلی میشود. این من را از حالت دلی بودن درمیآورد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم انسان هستیم و یک نفر باید باشد که ما را هل بدهد و وقتیکه این تقویم وجود داشته باشد یک نظمی به ما و کارمان میدهد.
۲. دومین مزیتی که دارد این است که خب ما برای آنیک چارچوبی تعیین میکنیم. یعنی اگر من یک پیج اینستاگرام دارم، یک کانال تلگرامی دارم، چارچوبش مشخص میشود. یعنی من میدانم در این ماه قرار است چه پستهایی در چه روزهایی منتشر بشود و هر پستی را از هرجایی برنمیدارم که انتشار بدهم چون دیگر قانونش مشخصشده و این چهارچوب درآمده. این دومین مزیت است که واقعاً مزیت خیلی خوبی است.
۳. نکته بعدی که بازهم نکتهی مهمی است این است که مخاطب هم بعد از یک مدتی متوجه میشود که این رسانه یک اصول و نظمی پشتش وجود دارد و اعتماد بیشتری میکند و بیشتر به رسانه من سر میزند که حالا این میتواند پیج اینستاگرام، کانال تلگرام یا وبسایت باشد. اما طبیعی است زمانی که یک هفته من خیلی خوب محتوا داشته باشم، کارکنم، منظم در یک زمان محتوا را منتشر کنم، اگر یک هفته این کار را نکنم مخاطب این را کاملاً متوجه میشود که این رسانه روی یک اصول خاصی جلو نمیرود پس من هم نسبت به آن منظم نیستم و لازم نیست که هرروز، هر هفته یا هرماه این رسانه را چک کنم. هر زمان که دلم بخواهد این کار را انجام میدهم.
اما اگر بدانم که مثلاً هر سهشنبه قرار است که محتوایی با این موضوع در اختیار من قرار داده بشود، خود من به عنوان مخاطب منظم میشوم که بروم این رسانه را دنبال کنم. این یکی از بزرگترین مزیتهایی تقویم محتوایی است.
۴. یک مزیت دیگری که برای خود من تجربهشده و واقعاً آورده خوبی داشته باشد این است که من میتوانم متوجه بشوم که در یک ماه آینده چه نوع محتواهایی با چه موضوعهایی دارم چون من همه اینها را در گوگل شیت هم وارد کردم، میدانم محتواهایم با چه موضوعاتی است و در چه تاریخی منتشر میشود.
وقتی یک نگاه کلی میاندازم متوجه میشوم که مثلاً یک محتوایی که در روز سهشنبه و چهارشنبه قرار است منتشر شود، این دو محتوا خیلی ازنظر موضوعی به هم ربط دارند. و محتوای سوم هم دوباره به همین شکل است. این ممکن است که کمی تنوع را از دست بدهد و مخاطب هم این تنوع را دوست دارد، پس بگذار من یک تغییری بدهم.
یعنی من وقتی بخواهم برای این کار برنامهریزی کنم متوجه میشوم که خیلی از مواقع موضوعاتی که من انتخاب میکنم شاید خودم خیلی دوست دارم ولی آن تنوع را ندارد و برای مخاطب یکسان در نظر گرفته میشود و یکنواخت میشود. ولی وقتیکه جابهجایش میکنم دیگر مشخص میشود در یک آن میتوانم نگاه کنم گوگل شیت را باز کنم و ببینم که بله محتواهایی که گذاشتهشده یک تنوع خاصی دارد، در ماه مرداد محتواها متنوع هستند و باز دوباره به واسطه همین تنوع محتوا وقتی میخواهم محتوای ماه بعد را برنامهریزی کنم و در تقویم بیاورم، میدانم محتواهای ماههای قبل چه بوده و از آنها کمک میگیرم که ادامهاش را در ماههای بعد بیاورم و در یک آن میدانم که دقیقاً چه محتواهایی وجود دارد و لازم نیست که بروم پستهای قبلی را نگاه کنم.
برای مثال حالا ما در پیج اینستاگرامی که فعالیت میکنیم یکسری محتوای سریالی داریم. و فردی که پست این محتوای سریالی را آماده میکند و میخواهد انتشارش بدهد خیلی مهم است که بداند در چه زمانهایی قرار است منتشر شود و برای این زمانبندی کند.
مزایای تقویم محتوایی
بله کار را سخت میکند، زمان را از شما میگیرد، شما را کند میکند. شما وقتی تقویم محتوایی نداشته باشید خیلی سریعتر میتوانید کار را جلو ببرید. ولی این کند کردن همیشه به معنای این نیست که شما ضعیف عمل کنید. اتفاقاً وقتی در یکسری از جاها کند جلو میروید با دقت بیشتری جلو میروید و نتیجهی بهتری میگیرید اما این نتیجه ممکن است در درازمدت باشد. ایرادی هم ندارد، شما یک زمانی میگذارید این کار را انجام میدهید ولی موقعی که اتفاقاً میخواهید به نوشتن تقویم محتوا شروع کنید و محتواهایتان را برنامهریزی کنید، اتفاقاً باعث میشود که فکر کنید و از جوانب دیگر هم به پستتان نگاه کنید. باز دوباره میشود گفت در دل همان عیب که شاید کند کردن و خسته کردن ما باشد یک مزیتی وجود دارد.
یک موضوع دیگر!
ما همیشه میگوییم محتوا ولی این محتوا انواع مختلفی دارد یعنی ممکن است من عکس بگذارم، پادکست بگذارم، ویدئو بگذارم، اینفوگرافیک بگذارم، اینها باید به تفکیک گذاشته شود و من وقتی میآیم یک ستونی درست میکنم و کمی بخواهم تقویم محتواییام را پیشرفتهتر کنم خیلی ساده و بگویم این موضوع محتوایی که من انتخاب کردم تحت عنوان چه فرمتی است، عکس است یا ویدئو؛ در اینستاگرام دارم مثال میزنم.
اینجا میتوانم متوجه بشوم که من این ماه خیلی عکس استفاده کردم و چرا اصلاً ویدئویی ندارم و این تنوع نوع محتوایم را رعایت نکردم. و وقتی در تقویم محتوا درواقع میآیم این کار را انجام میدهم، کاملاً میتوانم این را اصلاح کنم و روی این موضوع کارکنم.
تجربه شخصی
۱.همه این موارد را من در تقویم میگذارم و چند مورد دیگر هم بعضی مواقع در بعضی از تقویم محتوایی اضافه میکنم. یک موضوع هدف آن پست است که ما اصلاً به آن فکر کنیم که واقعاً این محتوایی که تولید میکنیم و برای آن زمان و هزینه میگذاریم هدفش چیست؟ قرار است برای ما چه کار کند؟ این هدف را شفاف میگوییم.
ممکن است بگوییم مثلاً هدفش سرگرم کردن مخاطب ما باشد، کاربران و فالوورهای جدیدی جذب کنم. ممکن است بگوییم که اصلاً هدفش این بوده که یک حقیقت را بگوییم. ممکن است بگوییم هدفش این بوده که صرفاً یک نکته آموزشی را انتقال بدهد. ممکن است بگوییم اصلاً هدف این پست کاملاً فروش است، من محتوا را ارائه دادم و اطلاعرسانی میکنم که مثلاً فلان کتاب یا وبینار ما آماده شد و بیایید خریداری و ثبتنام کنید.
هدف را مشخص میکنم و یک جاهایی متوجه میشوم که بله هدف ۱۰ پست اخیری که من گذاشتم سرگرم کردن مخاطب بوده است. به نظر شما این کار خیلی جالبی است که مثلاً همهی پستهایی که من در اینستاگرام میگذارم هدفش سرگرم کردن مخاطب باشد؟ یعنی هیچ ارزشی قرار نیست به مخاطب اضافه کند؟ بازهم دوباره اینجا میتوانم مچ خودم را بگیرم و بیایم آن پستها را اصلاح کنم.
۲. نکته بعدی که من معمولاً انجامش میدهم و شاید در شبکههای اجتماعی خیلی بیشتر دیده بشود این است که ما میآییم همان جا در کنارش میگوییم نرخ تعامل این محتوا به چه شکل شد؟
یعنی میدانیم در این تاریخ قرار است که این محتوا منتشر شود و بعد میآییم بررسی میکنیم که مثلاً بعد از دو روز نرخ تعامل این پست به چه شکل شد و اینها راداریم. یعنی در کنار اینکه من میدانم محتوایم چه موضوعی داشته، چه فرمتی داشته، هدفش چه بوده و یک کلیتی از خود پست را گذاشتم، در کنارش هم میگویم که نرخ تعامل آن چطور بوده است.
وقتی دو هفته میگذرد و میآیم آن را نگاه میکنم میبینم که بله من ۱۰ محتوا داشتم که تعامل آن به این شکل بوده و روی آنها زمان گذاشتم، کارکردم و میآیم برای محتواهای بعدیام استفاده میکنم. میبینید که کار چقدر منظم جلو میرود؟ یعنی عملاً به نظر من کار بازاریابی محتوا بدون تقویم محتوا اصلاً فلج است و نمیتواند جلو برود و فکر میکنم این بزرگترین مزیت بوده که خودم تجربه کردم و بسیار جواب داده است.
در آخر هم بگویم اگر میخواهید یک نمونه تقویم محتوایی یا Content Calendar استفاده کنید، در گوگل اگر سرچ کنید خیلی زیاد است، تحت فرمت اکسل معمولاً که میتوانید استفاده کنید و ساختنش هم خیلی کار خاصی نیست.
در نهایت هیچ راه دررویی وجود ندارد برای اینکه شما این کار را انجام ندهید و پیشنهاد میکنم که اگر کار محتوایی انجام میدهید حتماً با تقویم محتوایی باشد!
دیدگاهتان را بنویسید