راهنمایی جامع برای الگوریتم RankBrain گوگل (رتبه 1 در سئو باشید!)
فهرست مطالب
- 1 چگونه از مخاطبان راهنمایی جامع برای الگوریتم RankBrain گوگل در (رتبه 1 در سئو باشید!)
- 2 الگوریتم RankBrain گوگل چیست؟
- 3 اما چه چیزی RankBrain را خاص میکند؟
- 4 وظایف اصلی RankBrain
- 5 RankBrain چگونه عبارات جستجو شده را درک میکند؟
- 6 چگونه RankBrain رضایت کاربر را تشخیص میدهد؟
- 7 کلمات کلیدی بلند را از یاد ببرید (آنها دیگر کهنه شدهاند.)
- 8 بر اساس کلمات کلیدی متوسط بهینهسازی کنید!
- 9 جستجوی کلمه کلیدی و سئوی On-Page در دنیای RankBrain
- 10 در تگ عنوان کلمات احساسی به کار ببرید.
- 11 نکات بهرهوری: چگونه کار بیشتری انجام دهیم؟
- 12 به آخر عنوانها براکت و پرانتز اضافه کنید.
- 13
- 14 کلمات پر قدرت عنوان خود کنید.
- 15 این هم لیستی از کلمات همیشه محبوب:
- 16 تگ توضیحات را فراموش نکنید.
- 17 روش خلق تگ توضیحات مفید و مؤثر
- 18 آیا گوگل واقعا از زمان ماندگاری استفاده میکند؟ قطعاً!
- 19 چگونه bounce rate کاهش دهیم
- 20 محتوای خود را بالا قرار دهید.
- 21 مقدمه را کوتاه کنید. (حداکثر 5 تا 10 کلمه)
- 22 یک محتوای بلند و عمیق بنویسید.
- 23 خواندن 2000 کلمه واقعاً سخت است و سختتر میشود اگر این 2000 کلمه یک دیوار را تداعی کنند. خوشبختانه یک راه حل ساده برای این مشکل وجود دارد؛
- 24 زیرعنوان
- 25 افزایش آگاهی از برند = افزایش CTR
- 26 چگونه میتوانید آگاهی از برندتان را افزایش دهید؟
- 27 صفرها را به قهرمانها تبدیل کنید!
- 28 از کلمات LSI استفاده کنید.
چگونه از مخاطبان راهنمایی جامع برای الگوریتم RankBrain گوگل در (رتبه 1 در سئو باشید!)
اگر در مورد سئوی سایت خود جدی هستید باید سایت خود را برای الگوریتم RankBrain گوگل بهینه کنید. شاید بپرسید چرا؟ خوب گوگل اخیراً اعلام کرده که الگوریتم RankBrain گوگل، سومین سیگنال کلیدی در رتبهبندی سایت است. ضمن اینکه RankBrain روز به روز مهمتر میشود. در آموزش امروز درباره RankBrain همه چیز را یاد میگیرید، پس با همراه باشید!
الگوریتم RankBrain گوگل چیست؟
RankBrain یک الگوریتم یادگیری ماشین است که توسط گوگل استفاده میشود. گوگل با استفاده از این الگوریتم نتایج جستجو را مرتب و رتبهبندی میکند. این الگوریتم به گوگل کمک میکند که عبارات مورد جستجو را بهتر درک و پردازش کند.
اما چه چیزی RankBrain را خاص میکند؟
قبل از RankBrain، کل الگوریتم رتبهبندی گوگل، توسط انسان برنامهنویسی میشد و فرآیند رتبهبندی هم چیزی شبیه به شکل زیر بود:
به طور خلاصه RankBrain خودش الگوریتم را دستکاری میکند و بسته به کلمه کلیدی اهمیت بک لینک، تازگی محتوا، طول محتوا، اعتبار دامنه و … افزایش یا کاهش میدهد. بعد از این تغییرات RankBrain به رفتار کاربران دقت میکند. اگر کاربران از نتایج جستجو راضی بودند. تغییرات اعمال میشوند در غیر این صورت، به الگوریتم قدیمی باز میگردد.
بخش جالب قضیه این است که گوگل از برترین مهندسان خود خواست تا بهترین نتیجه را برای کلمه کلیدی خاص انتخاب کنند. همین سئوال از RankBrain هم پرسیده شد و این الگوریتم RankBrain بود که توانست در 10 درصد موارد از مهندسین حاذق گوگل هم جلو زند.
وظایف اصلی RankBrain
بله طبق نتایج به دست آمده، الگوریتم RankBrain واقعاً و به درستی جواب میدهد. حالا که با RankBrain آشنا شدید بگذارید کمی بیشتر درباره نحوه عملکرد این الگوریتم صحبت کنیم. به طور کلی RankBrain دو وظیفه مهم دارد:
1. درک عبارات جستجو شده
2. بررسی نحوه تعامل کاربر با نتایج جستجو (رضایت کاربر)
RankBrain چگونه عبارات جستجو شده را درک میکند؟
چند سال قبل گوگل با یک مشکل مواجه بود و آن این بود که 15% از عباراتی که مردم جستجو میکردند، اولین بار بود که جستجو میشد. با اینکه 15% به نظر درصد ناچیزی میآید اما وقتی شما روزانه میلیاردها جستجو را پردازش میکنید، این 15% به عددی حدود 450 میلیون تبدیل میشود!
گوگل قبل از الگوریتم RankBrain، بررسی میکرد که آیا صفحهای وجود دارد که دقیقاً عبارت مورد نظر در آن به کاربرده شده باشد؟ اما چون برخی از این عبارات جدید بودند، گوگل هیچ سرنخی نداشت که جستجو کننده دقیقاً دنبال چیست، به همین خاطر نتایج را حدس میزد.
برای مثال فرض کنید شما عبارت «کنسول خاکستری ساخت سونی» را جستجو میکردید. گوگل به دنبال صفحاتی میگشت که در آن عبارات « کنسول»، «خاکستری»، «ساخت» و «سونی» بهکار برده شده باشد.
امروز RankBrain دقیقاً میداند که شما به دنبال چه چیزی هستید و به شما نتایجی دقیق نمایش میدهد. جالب است، نه!؟
چه چیز تغییر کرده؟؟
گوگل قبلاً کلمات عبارت مورد جستجو را با کلمات موجود در صفحات مطابقت میداد. اما حالا RankBrain تلاش میکند بفهمد شما با جستجوی این عبارت جه میخواهید. درست مانند یک انسان.
چگونه؟؟ با مطابقت دادن عباراتی که قبلاً جستجو نشده یا عباراتی که توسط کاربران در گوگل جستجو شده است.
مثلاً RankBrain متوجه میشود که مردم قبلاً بارها عبارت «کنسول خاکستری ساخت نینتندو» را جستجو کردهاند. RankBrain فهمیده که جستجوکنندگان عبارت «کنسول خاکستری ساخت نینتندو» میخواهند نتایجی درباره کنسولهای بازی ببینند.
بنابراین زمانی که کسی عبارت «کنسول خاکستری ساخت سونی» را جستجو میکند، الگوریتم RankBrain نتایجی شبیه عبارت «کنسول خاکستری ساخت نینتندو» را به او نمایش میدهد. پس RankBrain درباره کنسول بازی یک سری نتایج را نشان میدهد که در این مورد خاص میشود پلی استیشن.
مثال دیگر:
مدتی پیش، گوگل در یک پست توضیح داد که چگونه با استفاده از یادگیری ماشین میفهمد که کاربر به دنبال چیست:
گوگل در این پست درباره یک تکنولوژی به نام «Word2Vec» حرف میزند که کلمات را به مفاهیم تبدیل میکند.
به گفته گوگل این تکنولوژی میفهمد که «رابطه پاریس و فرانسه مانند رابطه برلین و آلمان است. (پایتخت و کشور) و با رابطه مادرید و ایتالیا فرق دارد.»
با اینکه این پست درباره RankBrain صحبت نمیکند، اما RankBrain از یک تکنولوژی مشابه استفاده میکند. به طور خلاصه گوگل از تطابق ساده کلمات کلیدی فراتر میرود. او ابتدا عبارت جستجو را به یک مفهوم تبدیل میکند، سپس سعی میکند صفحهای را پیدا کند که با مفهوم جور باشد.
در ادامه به شما نشان میدهم که چگونه الگوریتم RankBrain روش «تحقیق در مورد کلمات کلیدی» را تغییر میدهد اما قبل از آن بیایید جالبترین کار RankBrain را بررسی کنیم …
چگونه RankBrain رضایت کاربر را تشخیص میدهد؟
مطمئناً RankBrain در درک کلمه کلیدی موفق عمل میکند و حتی میتواند به خودی خود الگوریتم را تغییر دهد. اما سئوال اساسی این است که:
وقتی RankBrain مجموعهای از نتایج را نمایش میدهد، از کجا میداند دارد نتایج درست و مورد نظر کاربر را نشان میدهد؟ خوب به این صورت که:
به عبارت دیگر RankBrain مجموعهای از نتایج را به شما نشان میدهد که فکر میکند به دردتان میخورد. اگر تعداد زیادی از کاربران از یک نتیجه خاص راضی بودند، رنکبرین به آن صفحه رتبه بالاتری میدهد و اگر کاربر ناراضی بود الگوریتم RankBrain نتیجه دیگری را جایگزین صفحه مورد نظر میکند. دفعه بعد که کس دیگری همان جستجو را انجام داد، RankBrain دوباره نتیجه کنونی را آزمایش میکند.
RankBrain دقیقاً چه پارامترهایی را اندازه میگیرد؟
الگوریتم RankBrain به نحوه تعامل شما با نتایج جستجو توجه میکند. یعنی موارد زیر را بررسی میکند:
– نرخ کلیک (CTR)
– زمان ماندگاری (Dwell Time)
– نرخ پرش (Bounce Rate)
– Pogo-Sticking
نکته: Pogo-Stick یا چوب جامپینگ یا چوب پرش، میلهای است که فرد با گرفتن دستهی فرمان مانند و ایستادن روی پدال آن، میتواند پرشهای درجا انجام دهد. برای اطلاعات بیشتر همین عبارت را گوگل کنید.
به این پارامترها سیگنالهای تجربه کاربری UX گفته میشود. به مثال زیر دقت کنید.
مثلاً شما عبارت پارگی و کشیدگی ماهیچه را جستجو میکنید.
مثل خیلی از مردم روی گزینه اول کلیک میکنید و میبینید که مقدمه محتوای داخل صفحه پُر از پَرت و پَلا است پس روی دکمه بازگشت کلیک کرده و سراغ گزینه دوم میروید.
این یکی هم بهتر از قبلی نیست و پر است از توصیههای همیشگی: «استراحت کنید و روی ماهیچه یخ قرار دهید…» پس دوباره روی دکمه بازگشت کلیک کرده و میروید سراغ نتیجه سوم.
یوهو! این مطلب همان چیزی است که شما به دنبال آن بودید. این بار به جای کلیک روی دکمه بازگشت، شروع میکنید به خواندن و 5 دقیقه روی آن صفحه میمانید. به این خاطر که شما چیزی را که میخواستید پیدا کردهاید و دوباره به صفحه نتایج بر نمیگردید.
اسم این عقب و جلو کردن Pogo-Sticking است و این چیزی است که الگوریتم RankBrain توجه زیادی به آن میکند. اگر گوگل متوجه شود که مردم به سرعت یک صفحه را ترک میکنند، این پیام قوی را به گوگل میدهد که آن صفحه «بیمصرف و مثل زباله است».
و اگر گوگل ببیند که تعداد زیادی از کاربران عقب و جلو کردن را روی یک نتیجه خاص متوقف میکنند، به آن نتیجه رتبه بالاتری میدهد.
هم اکنون زمان آن رسیده تا درباره نحوه عملکرد RankBrain در مورد تحقیقات کلمات کلیدی بحث کنیم.
کلمات کلیدی بلند را از یاد ببرید (آنها دیگر کهنه شدهاند.)
کلمات کلیدی بلند مُردهاند! در گذشته ساخت تعداد زیادی صفحه متفاوت، کار درستی بود … صفحاتی که هر کدام بر اساس یک کلمه کلیدی بهینه شده بودند. مثلاً شما یک صفحه را بر اساس کلمه کلیدی «بهترین ابزار برای تحقیق در مورد کلمه کلیدی» بهینه میکردید و یک صفحه دیگر را بر اساس «بهترین ابزار تحقیق کلمه کلیدی» و گوگل هم هر صفحه را بر اساس کلمه کلیدی بلند مورد نظر، رتبه دهی میکرد.
به طور خلاصه، بهینهسازی برای کلمات کلیدی بلند دیگر کاربردی ندارد. پس چه باید کرد؟ به خواندن ادامه دهید.
بر اساس کلمات کلیدی متوسط بهینهسازی کنید!
توصیه میکنیم به جای بهینهسازی کلمات کلیدی بلند، محتوا را بر اساس کلمه کلیدی متوسط بهینه کنید.
کلمات کلیدی متوسط، همان کلماتی هستند که میزان جستجوی متوسطی دارند. این کلمات بیشتر از کلمات کلیدی بلند معمولی جستجو میشوند و چندان هم رقابتی نیستند.
مثلاً کلمات کلیدی حول Paleo Diet را در نظر بگیرید. کلمات کلیدی وسط، همان کلمات کلیدی متوسط هستند.
جستجوی کلمه کلیدی و سئوی On-Page در دنیای RankBrain
در این مثال هدف بررسی و جستجوی تمامی ابزارهای سئو با کلمه کلیدی SEO Tools (برای وبسایت backlinko) بود که در رتبه 5 نتایج جستجو قرار داشت.
اما نکته بسیار مهم این بود که RankBrain فهمیده بود که صفحه backlinko درباره مفاهیمی مثل «ابزارهای سئو»، «نرم افزار سئو»، «ابزارهای» تحقیق کلمه کلیدی و … است. به همین خاطر بر اساس SEMrush محتوای این سایت در 1800 کلمه کلیدی دیگر نیز رتبه گرفته بود.
و این نشان میدهد که بهینهسازی حول یک تک کلمه کلیدی متوسط، چقدر قدرتمند عمل میکند.
در تگ عنوان کلمات احساسی به کار ببرید.
در اینکه روی عنوانهای احساسی، بیشتر کلیک میشود شکی نیست. سالهاست که کپی رایترها این واقعیت را میدانند و اخیراً اعداد و ارقام هم این واقعیت را تایید میکنند. در واقع CoSchedule نشان داده است که بین عناوین احساسی و اشتراک شبکههای اجتماعی همبستگی وجود دارد. مثال زیر نشان میدهد که چگونه تگ عنوان را بهینهسازی کنیم:
نکات بهرهوری: چگونه کار بیشتری انجام دهیم؟
بد نیست. اما کاربر را برای کلیک، تحریک نمیکند. میتوان عنوان بالا را به گونهای تغییر داد که همزمان هم سئو دوست باشد و هم تحریککننده:
با این 17 ترفند، لیست کارهایتان را پاره پاره کنید.
البته همیشه هم معقولانه نیست که عنوانها را زیادی احساسی کنیم، اما هر جا بتوانیم، این کار را انجام میدهیم.
بیشتر بخوانید:
10 عامل رتبهبندی گوگل که حتماً باید بدانید؛ معیارهایی که الگوریتمهای گوگل هرگز از آن نمیگذرند!
به آخر عنوانها براکت و پرانتز اضافه کنید.
این مورد، ترفند همیشگی ما برای افزایش CTR بوده. ما این ترفند را از تحقیقی که چند سال پیش هاب اسپات و اوت برین انجام دادند، کشف کردیم.
در آن تحقیق 3.3 میلیون عنوان بررسی شد. کاشف به عمل آمد که در 33% موارد عنوانهای با براکت از عنوانهای بدون براکت بهتر عمل میکنند.
در واقع این تکنیک آنقدر خوب عمل میکند که من تقریباً در تمام عناوین خود از پرانتز استفاده میکنم. در تصویر زیر عناوینی را مشاهده میکنید که این تکنیک به خوبی در آن رعایت شده است.
این هم چند مثال برای اینکه در عنوانهایتان از پرانتز استفاده کنید:
(1397) – (اطلاعات جدید) – (مطالعه موردی)
[اینفوگرافیک] – [گزارش] – [ترفندهای اثبات شده]
از اعداد استفاده کنید.
دادهها نشان میدهد که اعداد، CTR را افزایش میدهند. میدانید قسمت خوب قضیه چیست؟
حتی اگر در محتوای خود چیزی را لیست نکردهاید، باز هم از اعداد استفاده کنید.
به عنوان زیر دقت کنید نه فقط از یک عدد بلکه در آن دو عدد نیز به کار گرفته شده است.
کلمات پر قدرت عنوان خود کنید.
کلمات قوی کلماتی هستند که بار احساسی زیادی دارند. خودتان حدس زدهاید دیگر: اگر از کلمات احساسی استفاده کنید. عنوان شما بیشتر به چشم میآید و بیشتر هم کلیک میخورد.
این هم لیستی از کلمات همیشه محبوب:
- مؤثر
- دیوانهکننده
- مطالعه موردی
- مثالها
- اثباتشده
- تحقیق
- جدید
- قدرتمند
- سریع
تگ توضیحات را فراموش نکنید.
بله درست است که تگ عنوان دیگر تاثیری در سئو ندارد. با این حال متوجه شدیم که یک تگ توضیحات بهینه میتواند به شدت CTR را افزایش دهد.
روش خلق تگ توضیحات مفید و مؤثر
1. ابتدا آن را احساسی کنید.
درست مثل تگ عنوان، کاری کنید که تگ توضیحات هم کمی احساس، منتقل کند.
2. بعد، کاربر را قانع کنید که چرا باید روی عنوان شما کلیک کند.
آیا محتوای شما جامع است؟ بر اساس تحقیقات است؟ بامزّه و خندهآور است؟ … این موارد را در توضیحات خود اضافه کنید:
3. سپس از کلمات و عباراتی که در تبلیغات گوگل استفاده شده، بکار بگیرید.
4. در نهایت کلمه کلیدی را در تگ توضیحات به کار ببرید.
چراکه گوگل آن را پُررنگ کرده و باعث میشود لینک شما بهتر دیده شود.
کل کارهایی که برای بهینه کردن تگ عنوان و توضیحات لازم است، انجام دهید. همینها بود.
آیا گوگل واقعا از زمان ماندگاری استفاده میکند؟ قطعاً!
زمان ماندگاری، زمانی است که کاربران گوگل بعد از کلیک روی لینک شما در صفحه شما میمانند.
مطمئناً هرچقدر کسی زمان بیشتری روی صفحه شما بماند، بهتر است. چراکه به گوگل این پیام را میدهد که: «وای! ملت عاشق این صفحه هستند، پس بیا این صفحه را چند پله بالاتر ببریم». اما اگر کسی بعد از 2 ثانیه از صفحه شما برود، به گوگل این پیام را میدهد « عجب صفحه بیمصرف و بیخودی! باید به ردههای پائینتر منتقلش کنیم.»
پس منطقی و واضح است که الگوریتم RankBrain ، زمان ماندگاری را اندازه میگیرد و نتایج را بر اساس آن جابهجا میکند.
یکی از کارمندان گوگل به تازگی اظهار داشت: گوگل تا الان روی سیگنالهای Off-Page خصوصاً بکلینک تاکید زیادی داشته است با اینکه گوگل هنوز هم از بکلینک استفاده میکند. این کارمند به نکته زیر نیز اشاره میکند:
دادهها هم این موضوع را تایید میکنند. ما تعداد زیادی جستجوی گوگل را بررسی کردیم و متوجه شدیم بین رتبه بالاتر و نرخ پرش یا Bounce Rate پایینتر، همبستگی وجود دارد.
چگونه bounce rate کاهش دهیم
حالا وقت آن است که برای بالا بردن زمان ماندگاری، چند استراتژی را با شما به اشتراک بگذاریم.
محتوای خود را بالا قرار دهید.
وقتی کسی روی لینک شما در گوگل کلیک میکند، دوست دارد که در لحظه جوابش را بدهید. به عبارت دیگر کاربران دوست ندارند که برای خواندن محتوای شما، اِسکرول کنند. به همین خاطر است که تاکید میکنیم که هر چیزی که باعث پنهان شدن محتوا میشود را حذف کنید. مانند این:
در عوض کاری کنید که اولین جمله درست وسط و جلو چشم کاربر باشد:
با این کار سریعاً توجه خواننده را جلب کرده و او را درگیر نوشته خود میکنید.
مقدمه را کوتاه کنید. (حداکثر 5 تا 10 کلمه)
ممکن است باورتان نشود خود من شخصاً روی مقدمه زمان بیشتری میگذارم تا روی عنوان. تنها به این خاطر که مقدمه جایی است که خواننده تصمیم میگیرد که ادامه دهد … یا برود. بعد از آزمایشهای زیاد فهمیدم که مقدمه کوتاه، بهتر جواب میدهد. چرا؟
چون وقتی کسی درباره چیزی در گوگل جستجو میکند، در مورد آن موضوع اطلاعاتی دارد پس نیازی به یک مقدمه طولانی نیست. در عوض میتوانید از مقدمه برای فروش محتوایی که در ادامه میآید استفاده کنید.
وقتی کسی عبارت «سئوی کلاه سفید» را جستجو میکند و این مقدمه را میخواند، با خود میگوید: عالیه، جای درستی آمدم!
یک محتوای بلند و عمیق بنویسید.
ما آزمایشهای زیادی انجام دادیم و حالا با اطمینان به شما میگوییم:
محتوای طولانیتر = زمان ماندگاری بیشتر
واضح است که زمان مورد نیاز برای خواندن یک متن 2000 کلمهای بیشتر از یک متن 400 کلمهای است. اما موردی که باعث افزایش زمان ماندگاری میشود این است که محتوای طولانی معمولاً تمام و کمال جواب کاربر را در خود دارد.
مثلاً فرض کنید که میخواهید عبارت «چگونه در یک دو ماراتن بدویم» را جستجو کنید.
نتیجه اول یک عبارت 300 کلمهای است و به نحوی جواب شما را میدهد … اما به شما این حس دست میدهد که باز هم نیاز به اطلاعات بیشتری دارید.
به همین خاطر شما روی دکمه بازگشت کلیک میکنید تا یک نتیجه بهتر را پیدا کنید. (به خاطر دارید که گوگل به این کار پوگواستیکینگ میگوید.) در این مرحله شما نتیجه مورد نظرتان را پیدا میکنید؛ یک محتوای جامع درباره نحوه دویدن در دو ماراتن که تمام جنبهها را پوشش داده است.
پس یک فنجان را پر از نسکافه میکنید و شروع میکنید به خواندن. حتی بعضی از بخشها را دو بار میخوانید که این فرآیند باعث افزایش زمان ماندگاری میشود.
محتواهای طولانی آنقدر خوب عمل میکنند که من اکثراً محتواهایی را منتشر میکنم که بیش از 2000 کلمه داشته باشند.
محتوای خود را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید.
بیایید با هم صادق باشیم:
خواندن 2000 کلمه واقعاً سخت است و سختتر میشود اگر این 2000 کلمه یک دیوار را تداعی کنند. خوشبختانه یک راه حل ساده برای این مشکل وجود دارد؛
زیرعنوان
زیرعنوان ها متن شما را به تکههای کوچکترِ قابل هضم تبدیل میکنند. این کوچکتر شدن باعث افزایش خوانایی شده و زمان ماندگاری را بالا میبرد.
افزایش آگاهی از برند = افزایش CTR
تا اینجا یاد گرفتید که چگونه اعداد، احساسات و کلمات پرقدرت باعث افزایش نرخ کلیک میشوند. اما یک عامل بزرگ دیگر وجود دارد که هنوز در مورد آن صحبت نکردیم؛ آگاهی از برند.
لازم به یادآوری نیست که اگر کسی برند شما را بشناسد احتمال بشتری دارد که روی لینک شما کلیک کند تا لینک دیگران. در واقع تحقیقی از وُرد اِستریم نشان داد که آگاهی برند، باعث افزایش نرح کلیک تا 342% میشود!
برای مثال به این نتایج دقت کنید:
کدام یک از این دو وبسایت احتمال بیشتری دارد که روی آن کلیک شود؟ مطمئناً NYTimes.com و Simply Recipes.
به عبارت دیگر کاری کنید که کاربران قبل از اینکه جستجو کنند، درباره برند شما آگاهی داشته و آن را بشناسند.
چگونه میتوانید آگاهی از برندتان را افزایش دهید؟
از تبلیغات فیسبوک استفاده کنید.
حتی اگر روی آن کلیک نشود باز هم تبلیغات فیسبوک برند شما را جلوی چشم هزاران نفر قرار میدهد.
و زمانی که این چشمها نتایج جستجو را اسکن میکنند، احتمال بیشتری وجود دارد که روی لینک شما کلیک کنند.
یک لیست ایمیل فوقالعاده با ارزش بسازید.
هیچ چیز به اندازه ارسال محتواهای عالی به افزایش آگاهی برند کمک نمیکند. در واقع با این تکنیک نرخ بازشدن ایمیلها بالاتر میرود چراکه تنها مطالب کاربردی و عالی را برای کاربران خود ارسال کردهاید.
در نهایت، بلیتز محتوا راه بیاندازید!
بلیتز (حمله رعد آسا) محتوا یعنی زمانی که شما در مدت زمانی کوتاه، حجم زیادی از محتوا را منتشر میکنید و به شما اعتماد میکنند این کار شدیداً مؤثرتر از زمانی است که این کار را در بازه یک ساله انجام میدهید.
صفرها را به قهرمانها تبدیل کنید!
آیا محتوایی دارید که آنقدر که انتظارش را داشتید نتیجه نمیدهد؟
یک خبر خوب برایتان داریم؛ اگر برگردید و آن محتوا را برای RankBrain بهینه کنید، حتماً یک رتبه خوب خواهید گرفت. اگر عنوان جذابی ندارد آن را با استفاده از عدد، کلمات پرقدرت و پرانتز تغییر دهید. همین کارهای ساده ترافیک و تعداد بازدیدکنندگان شما افزایش میدهد. تنها عاملی که باعث بیشتر شدن میزان ترافیک میشود این است که کاربران بیشتر روی لینک شما کلیک میکنند.
بهترین قسمت ماجرا هم همینجا است که RankBrain متوجه افزایش CTR شده و محتوای شما را چند رتبه بالاتر میبرد.
از کلمات LSI استفاده کنید.
کلمات LSI کلماتی هستند که با موضوع اصلی محتوای شما مرتبط هستند. حتماً میپرسید چرا این کلمات مهماند؟ این لغات به RankBrain میفهماند که محتوای شما در مورد چه موضوعی است.
مثلاً فرض کنید که شما درباره لینکسازی مطلبی مینویسید. کلمات LSI چنین کلماتی هستند:
- بکلینک
- دامین آتوریتی
- توسعه ایمیل
- اَنکُر متن
وقتی RankBrain این کلمات را ببیند، مطمئن میشود که صفحه شما درباره لینکسازی است که این یعنی احتمال رتبهگیری شما برای موضوع مورد نظر افزایش مییابد.
تا این لحظه تمام آنچه که باید در مورد الگوریتم RankBrain و نحوه رتبهبندی گوگل میدانستید را برایتان مفصلاً شرح دادیم. امیدواریم این مقاله پاسخ سئوالات شما را داده باشد و با رعایت نکات آن در اندک زمان، وبسایت خود را در بالاترین نتایج گوگل مشاهده کنید. لطفاً نظرات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید