افزایش تضمینی سودهای پنهان در کسبوکار آموزشی
فهرست مطالب
- 1 افزایش تضمینی سودهای پنهان در کسبوکار آموزشی
- 2 آموزش کسب و کار اینترنتی
- 3 برگزاری کمپین برای محصولات
- 4 منظور از«فروش متناسب با تلاش» چیست؟
- 5 معرفی اجمالی ایدهها:
- 6 سودهای پنهان در کسبوکارهای آموزشی
- 7 ۲. کمپینهای همیشگی
- 8 نقطه آغاز کمپین
- 9 اما نکتهاش چیست؟
- 10 استفاده از کامنت و نظر کاربران
- 11 ۳. اینترنت مارکتینگ
- 12 ما میتوانیم با یک دلیل سیستمی و قانعکننده یک هیجانی در افراد ایجاد کنیم.
- 13 آهنربا ایمیل چیست؟
- 14 دوره آنلاین کارآفرین موبایلی
- 15 خودآزمایی یا تست
- 16 کاربرد وبینار
- 17 ایدهی سوم تکمیل فروشهای ناتمام است.
- 18 4. پشتیبانی
- 19 بدترین جواب چیست؟
- 20 مزیت پلاگین WPI Assistant
افزایش تضمینی سودهای پنهان در کسبوکار آموزشی
خیلی از کسب و کارها دقیقاً مثل یک سطل سوراخ و نشتی دارند که ما اول نمیآییم این نشتیها را بگیریم، مرتب با تلاش بیشتر در این سطل آب میریزیم. چه اتفاقی میافتد؟ همیشه در حال تلاش، سعی و خطا هستیم و کسب و کارمان هم خیلی پیش نمیرود، به خصوص در صنعت آموزش و کسبوکار آموزشی این موضوع خیلی حساستر میشود که آیا ما از تمام فرصتهایی که برای کسب سود داریم استفاده میکنیم یا به راحتی آن را رها میکنیم و سراغ تلاشهای جدید میرویم؟ یک مثال بزنم؛ شما فرض کنید روزی صد نفر داخل وبسایت شما میآیند و اکثر آن ها خرید نمیکنند، چرا خرید نمیکنند؟
چون سایت شما خوب نیست، فرآیند خریدش خیلی پیچیده و طولانی است یا هر دلیل دیگری. ما این نشتی را حل نمیکنیم و به جای آن چه کار میکنیم؟ مرتب پول میدهیم برای تبلیغات بیشتر، افراد بیشتر به همین سایت میآیند که دهها ایراد دارد و کار به خوبی پیش نمیرود. در این مقاله میخواهیم به شما چند ایده بدهیم که چطور میتوانید سودهای پنهان کسبوکار آموزشی را در کار خودتان شناسایی کنید و بدون تغییرات بزرگ مثل ایجاد ترافیک، تبلیغات بیشتر یا کارهای دیگر، بتوانید سود خیلی بیشتری را کسب کنید.
دوستانی که در کار کسبوکار آموزشی هستید مدتی است که فعالیت میکنید، احتمالاً با چند ایده آشنا هستید اما این مقاله ایدههای بیشتری به شما خواهد داد.
آموزش کسب و کار اینترنتی
یعنی چی؟ یعنی مثلاً یک تبلیغی طراحی کردیم که یک کتاب را بفروشیم، سال بعد یک کتاب دیگر چاپ میکنیم و باز هم از اول کلی تبلیغ طراحی میکنیم و کلی کار انجام میدهیم. حتی فرض کنید مثل ما همایشها و برنامههای سالانه دارید. یک سال زحمت کشیدیم، تبلیغات و کمپین درست کردیم و فروش ایجاد کردیم، یک همایش را کار کردیم. سال بعد دوباره داریم آن کارها را از اول انجام میدهیم. حالا شاید سادهترین دلایلش این است که اصلاً نمیدانیم فایلهای سال قبل کجا هست، اصلاً چطور از آنها به خوبی استفاده کنیم، چطور این کارهای تکراری را در کسبوکار آموزشی خیلی کمتر کنیم.
برگزاری کمپین برای محصولات
نکتهی دیگر؛ چند نفر از دوستان تا به حال حداقل یک کمپین کوچک برای فروش کتابتان، محصولتان یا هرچیز دیگری برگزار کردید؟
وقتی که ما یک محصول جدیدی داریم، ذوقزده هستیم، کمپین برگزار میکنیم، یک هفته، دو هفته، یک ماه فروش آن محصول مثلاً کتاب جدید ما خوب میشود. بعد آن کمپین کمکم به فراموشی سپرده میشود، هیچ کاری نمیکنیم، فروش آن کتابی که ما را ذوقزده کرده بود به حداقل میرسد و اینجا ما چه کاری انجام میدهیم؟ به جای این که نشتی این سطل را بگیریم معمولاً چه کار میکنیم؟ سراغ یک محصول دیگر میرویم. یک کتاب دیگر بنویسم به این امید که از اول زحمت بکشیم و باز بتوانیم زیاد بفروشیم. که این خیلی راه حرفهای و اصولی نیست که امروز بیشتر توضیح خواهم داد.
و آخرین نکته که اغلب کسبوکار آموزشی با آن درگیر هستند، فروش متناسب با تلاش ما است که این اصلا ایدهی خوبی نیست.
منظور از«فروش متناسب با تلاش» چیست؟
یعنی بعضی وقتها حالمان خیلی خوب است، فروش خیلی خوبی داریم. بعضی وقتها اول سال هستیم، با انرژی هستیم، کاری میکنیم که فروش عالی است. حالا یک ماه بعد انگیزهمان کم میشود و چه اتفاقی میافتد؟ فروش ما کم میشود.
پس این خوب نیست که ما به عنوان یک مدرس حرفهای، هر وقت حالمان خوب است، فروشمان زیاد بشود و هر وقت حالمان خوب نیست فروش پایین بیاید. باید یک راههایی پیدا کنیم که حتی زمانی که حالمان اصلاً خوب نیست، بتوانیم فروش بالایی داشته باشیم.
در این مقاله میخواهم در مورد ۴ روش صحبت کنم که چطور بتوانیم سودهای پنهان کسبوکار آموزشی را زیاد کنیم، به دست بیاوریم و از دستشان ندهیم. این مثالهایی که میزنم بیشتر فقط برای کار آموزش مفید است و شاید در کارهای دیگر هم بشود بعضی از آنها را استفاده کرد.
معرفی اجمالی ایدهها:
۱. اسم اولین ایده «فرصتهای تمام شده» است.
۲. دومین ایده «کمپینهای همیشگی» است. ما یک اصطلاحی به انگلیسی به اسم «Ever Green Campaigns» یا کمپینهای همیشگی داریم که کمپینهایی هستند که بدون این که ما تلاش و کاری کنیم همیشه در حال برگزاری هستند.
کمپین یعنی سلسلهای از عملیات بازاریابی که چند مرحله دارد. در سادهترین حالت شاید ۵ تا ایمیل باشد، شاید چندتا پست اینستاگرامی است، هر رسانهای میتواند باشد. شاید چندتا پیامک است؛ که در نتیجهاش فروش ایجاد میشود.
در ادامه توضیح خواهم داد که موفقترین سایتهای آموزشی دنیا چه کار میکنند که هیچوقت فروششان افت نمیکند و چند ایده خیلی جالب جدید خواهم داد که تا حالا در موردش صحبت نشده است.
۳. ایدهی خیلی رایج بزرگ، مشکل بزرگ در Internet Marketing چیست؟
این است که ما «فروشهای ناتمام» زیادی در وبسایتمان داریم و هیچ فکری نکردیم که اکثر اینها به فروش منجر بشود. مانند همین مثالی که مطرح شد. شخصی میآید در سایت ما خریدی کند، میبیند یک ثبتنام طولانی دارد، منصرف میشود و میرود. یک فروش را از دست دادید دیگر. حالا چطور این را جبران میکنیم؟ مرتب سراغ تبلیغات و ترافیک بیشتر میآییم. راهش این نیست. اول باید نشتیهای این سطل کسبوکار آموزشی خود را بگیریم و بعد مثلاً سراغ افزایش این روشهایی که اینجا صحبت میکنیم برویم.
۴. چهارمین ایده «کسب سود با پشتیبانی» است. یعنی یک از نشتیهای بزرگ کسبوکار آموزشی خیلی از کسب و کارها این است که در قسمت پشتیبانی کارهایی انجام نمیدهند که سود کسبوکار آموزشی خیلی بیشتر بشود.
سودهای پنهان در کسبوکارهای آموزشی
۱. «فرصتهای تمام شده» است.
تا به حال یک کارگاه، وبینار یا همایش برگزار کردید؟ بعد از اینکه فرض کنید همایش برگزار شده، بر سر آن صفحه محصول در سایت چه آمده است؟ معمولاً چه اتفاقی میافتد؟ یا آن را رها میکنیم یا مینویسیم که مثلاً تمام شده، وبینار یا این همایش برگزار شده و این حرفها.
یک فرصت تمام شدهای هست که ما یک جایی بتوانیم یک سود پنهان خوبی کنیم. مثلاً بگوییم همایش برگزار شده، همین الان کلیک کنید و فیلمش را با ۵۰ درصد تخفیف بخرید. ایده بسیار سادهای است که خیلیها انجام نمیدهند یا اگر همایشهای سالانهای داریم، مثلاً این جشن که برگزار شد، میشود که فردا در صفحه محصول بگوییم برگزار شده و همین الان برای جشن بعدی مثلاً با N درصد تخفیف ثبتنام کنید.
پس همایشهایی که برگزار شده و صفحههای محصولی که دارد را به هیچوجه نباید همینطور را رها کنیم و معذرتخواهی کنیم که این در دسترس نیست. همین حالا یک فکری کنید. یک سوال دیگر، اگر فیلم همایش موجود نباشد، صوتش هم موجود نباشد و هیچ اثری از آن همایش نمانده باشد چه کار کنیم؟ پیشنهاد بدهید.
یک محصول دیگر! یا بگوییم همایش برگزار شده و الان پرفروشترین کتاب را با یک تخفیف خیلی خوب بخرید. پس باید بتوانیم از این فرصتها به خوبی استفاده کنیم. یا اگر محصولی تمام شد، مثلاً چاپ کتابی تمام شد، معمولاً در سایت چه کار میکنیم؟ ابراز تاسف میکنیم، همینطور متاسف هستیم که حالا تا چند ماه بعد چاپ بشود.
راههای بهترش چیست؟
ابراز تأسف نکنیم، نسخهی بعدی را با ۴۰ درصد، ۵۰ درصد تخفیف پیشفروش کنیم. یا فروش کتاب صوتی به جای خود کتاب. بگویم فعلاً صوتش را بخرید تا وقتی که کتابش هم به موقع میآید، دریافت میکنید و چیزهایی مثل این.
یک ایدهای که از این دو تا خیلی پولسازتر است.
آیا تا حالا فروش ویژه برگزار کردید؟ مثلاً گفتید تا این تاریخ یک تخفیفی دارید و بعد هم تمام شده است. بعد که فروش ویژه تمام میشود معمولاً چه کار میکنی؟ باز متاسف هستیم که تمام شده!
راه اصولیاش این است که با ایمیل، پیامک یا هر رسانهای، قبل از این که افراد را به فروشگاهمان بفرستیم، به یک صفحهای در سایتمان بفرستیم که آنجا کوپن تخفیف و توضیحات و این ها است و بعد از این که این فروش ویژه تمام شد چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟
شاید بتوانیم تا ۶ ماه در همان صفحه بنویسیم ببخشید فروش ویژه ۴۰ درصدی تمام شد ولی یک خبر خوب! فعلاً میتوانید از این کوپن تخفیف ۲۰ درصد استفاده کنید و خریدتان را انجام بدهید. نه دوستانی که قبلاً با ۴۰ درصد تخفیف خریدند ناراحت میشوند چون این تخفیف کمتر است و نه افرادی که دیر رسیدند ناراحت میشوند که دیگر تمام شده و هیچ مزیتی ندارند.
پس اگر هر فرصت تمام شدهای در کسبوکار آموزشی خود دارید، پیدایشان کنید و سعی کنید یک روش و یک پیامی پیدا کنید که بتواند پولساز باشد، کار همان جا تمام نشود و مشتریهایتان از شما دور نشوند به این خاطر که یک فرصتی تمام شده و دیگر نمیتوانند استفاده کنند.
۲. کمپینهای همیشگی
دومین ایده که ایده بسیار بسیار پولساز و موفقی است و در کل دنیا همه مدرسهای موفق در کسبوکار آموزشی بدون استثنا استفاده میکنند برگزاری کمپینهای همیشگی است. برگزاری کمپینهای همیشگی فرقش این است که مثلاً ما یک کتاب نوشتیم، یک ماه ایمیل میفرستیم، تلاش میکنیم، بیایید، هدیه و این مسائل، این ذوقزدگی اولیه از بین میرود و بعد هم دیگر همهچیز به روال عادی برمیگردد. اگر عددی بخواهم بگویم ماه اول فروشمان این طوری است و از ماه دوم و کمکم بعد از سه، چهار ماه، مثلا ماهی ۱۰ تا کتاب فروخته میشود؛ هیچ اتفاق خاص و بزرگی نمیافتد.
پس اغلب کمپینها به این شکل است که ابتدا یک ذوق اولیه داریم چون کتاب نوشتیم، محصولی، همایشی برگزار کردیم، سر و صدا میکنیم و فروش خیلی خوبی دارد. بعد از یک مدت تلاش ما کم میشود چون آن ذوقزدگی اولیه از بین رفته، دیگر خیلی حس موفقیتی نمیکنیم که یک کتاب جدید نوشتیم و بعد از یک مدت دیگر کلاً به فراموشی سپرده میشود.
محصولی دارید که به فراموشی سپردید؟
از دید بازاریاب شاید مخاطبها میآیند، میخرند و اتفاقاتی میافتد ولی از دید شما تمام شده است. دنبال ایده و محصول بعدی هستید. خب حتماً باید یک فکر اساسی کنیم که این فرصتها را از دست ندهیم. میخواهم شما را با یک اصطلاحی به اسم «Ever Green Campaigns» یا کمپینهای همیشه سبز یا کمپینهای همیشگی آشنا کنم. ما اگر وبسایتی داریم چطور میتوانیم کمپینهایی داشته باشیم که به ما وابسته نباشند و همیشگی در حال اجرا باشند؟ میخواهم چند ایده خوب به شما بدهم.
نقطه آغاز کمپین
یعنی چطور به صورت خودکار وقتی فرد آمد در سایتتان کاری انجام داد یک سری ایمیل و محتواهایی برای او ارسال بشود که شخص ترغیب بشود تا خریدش را انجام بدهد. یکی از بهترین نقطههای آغاز، عضویت در سایت است.
شما اگر وبسایتی دارید که افراد میآیند فرمی پر میکنند و عضو سایت میشوند، اگر سایتتان با وردپرس است مثل سایت مدرسان پیشتاز ، کارتان خیلی سادهتر است، درواقع میتوانیم تعریف کنیم که هرکسی که عضو سایت شد، ایمیلش در یک سایتی مثل میلرلایت یا جاهای دیگر برود و مثلا آنجا یک کمپین ۵ مرحلهای تعریف کنیم.
روز اول یک ایمیل بفرستیم که شامل اینها میشود: خوشآمد گویی به سایت، تبریک و یک کوپن تخفیف ۳۰ درصد به عنوان جایزه که افتخار دادید عضو سایت ما شدید. میتوانیم دو یا سه روز بعد یک ایمیل دیگر بفرستیم و بگوییم پرفروشترین کتاب سایت ما این است، با یک عکس بزرگ در ایمیل، بیایید این را با ۵۰ درصد تخفیف بخرید همراه با چند پیشنهاد دیگر، مثلا ۵ پیشنهاد دیگر. این یک مثال خیلی عالی از کمپین همیشگی یا Ever Green است.
اما نکتهاش چیست؟
شما میتوانید زندگیتان را بکنید، اگر حداقل روزی چند نفر میآیند و عضو سایت شما میشوند، خود به خود کمپین روی آنها اجرا میشود، هرکسی که عضو سایت شد متوجه میشود که پرفروشترین کتابتان کدام است و الان چه تخفیفی دارد. و بدون این که کاری کنید میتواند یک سال، دو سال یا سالها این کمپین همیشگی که نقطه آغازش عضویت در سایت است، برای شما فروش ایجاد کند.
یک ایدهی بسیار عالی که ما هم جدیداً در سایتمان استفاده کردیم، فراموشی رمز است. میدانید، در بهترین سایتهای دنیا وقتی میروید میگویید من رمزم را فراموش کردم و ایمیلتان را وارد میکنید، بعدش چه اتفاقی میافتد؟
بعدش یک ایمیل خیلی جذابی میرود که میگوید بیایید با هم جشن بگیریم، شما یک مدت نبودید، الان به سایت ما برگشتید، باز میخواهید به سایت Login کنید، وارد بشوید، بیایید این را با یک کوپن تخفیف جشن بگیریم و فرد را ترغیب میکنید که وقتی برگشت، بیاید باز یک خرید انجام بدهد و نرخ تبدیل این کمپین دوم خیلی بالا است که وقتی کسی فراموشی رمز را میزند، احتمال زیادی وجود دارد که دنبال خرید چیزی است و ۱۰۰ درصد هم مطمئن نیست ولی یک کوپن تخفیف حتی ۱۰ درصدی آن اطمینان را در فرد ایجاد میکند که دیگر مصمم بشود، بگوید حیف است و بیاید از این کوپنی که الان فرصت دارد به خوبی استفاده کند.
یک نقطه آغاز عالی دیگر، بازدید از یک صفحه خاص سایت است.
اگر شما یک مقدار با ابزارهای تحلیل سایت آشنا باشید، مثل Google Analytics یا هر ابزاری که میتوانید در سایتتان نصب کنید، میتوانید بفهمید که بیشترین بازدیدهای سایت مربوط به کدام صفحههای شما است.
مثلاً یک مقالهای نوشتید، اتفاقی هم خیلی پیش میآید، در گوگل رتبهی خیلی خوبی گرفته، عددها را خیلی کم بگیریم مثلا میبینید روزی ۵ نفر از گوگل میآیند این مقاله را میخوانند، اگر روزی ۵ نفر در آن صفحه مقاله بیایند، آن مقاله یک نقطهی آغاز عالی برای شروع یک کمپین همیشگی است. چه کار میتوانیم بکنیم؟ میتوانیم یک PopUp بیاوریم که پیشنهاد بدهد. و الان خواهم گفت که چطور این پیشنهادها را برای بازدید از صفحه خاص ارائه کنیم که افراد در اغلب موارد پیشنهاد ما را قبول کنند.
همهی شما موافق هستید که مثلاً میروید در یک سایتی یک مقالهای بخوانید، یک PopUp میآید که شما برنده شدید، مثلاً بیایید یک جایزهای بگیرید، هدیه یا تخفیفی بگیرید، قبول دارید که هیچکدام ما خیلی ذوقزده نمیشویم؟
اصلاً تا این PopUp ها را میبینیم میبندیم. ولی میتوانیم یک راه حرفهایتری استفاده کنیم که مخاطبهای ما این PopUp ها را نبندند بلکه با استقبال زیاد بیایند و اقدام مورد نظر ما را انجام بدهند.
باز یکی از بهترین نقطههای آغاز، خرید محصولی خاص است.
شما تقریباً نمیتوانید یک مدرس موفق در دنیا پیدا کنید که مثلاً کتابش را با حداقل قیمت نفروشد یا حتی رایگان عرضه نکند یا حتی فقط پول پست را دریافت کند و روی این هم تبلیغ نکند، فکر میکنید دلیلش چیست که شخص کتابش را بدون سود میفروشد؟
بیشتر دلیلش این است که تا کسی این کتاب را خرید چه اتفاقی بیافتد؟ یک کمپینی شروع بشود، ایمیلهایی برود و آن پیشنهاد اصلی به او داده بشود، یک پیشنهاد بزرگتر. حتی اگر پیشنهاد خاصی ندارید که بعدش چه چیزی بخرد، حداقل میتوانیم یک کوپن تخفیف بدهیم و به فرد بگوییم قدم بعدی را انجام بدهید و خرید بعدی را انجام بدهید.
استفاده از کامنت و نظر کاربران
یک نقطهی آغاز بسیار عالی دیگر که ما خیلی این را نادیده میگیریم و خیلی پولساز است زمانی است که کسی در سایت ما نظر مینویسد. یعنی شما با این کار به این سادگی میتوانید موفق بشوید در اصل کامنت و نظر کاربران بهترین استفاده می برید یک پلاگین وجود دارد که سایت وردپرسی را به میلرلایت وصل میکند، حتماً همه شما میدانید اسمش هماهنگکننده میلرلایت است. با این پلاگین یا پلاگین های مشابه دیگری که هست میتوانیم کاری کنیم که وقتی کسی کامنت و نظری گذاشت، ایمیلش برود در یک وبسایت ذخیره بشود که بتوانیم روی آن ایمیلهایی بفرستیم، کمپینی برگزار کنیم و کافی است که هرکس نظر داد، یک پیشنهاد ساده بدهیم، یک ایمیل اتوماتیک بدهیم که چون شما نظر دادید مثلا تا ۳ روز میتوانید از این کوپن تخفیف استفاده کنید، اگر حداقل ۱۰۰ هزار تومان خرید کنید میتوانید این هدیه را بگیرید.
ایدههای به این سادگی میتواند سایت شما را از یک سایت غیرفعال، منظورم وبسایتی است که تا تلاش نکنید فروشی نیست، تا ایمیل نفرستید فروشی نیست، ولی اگر این کارهایی که میگویم را انجام بدهید، وبسایتان تقریباً همیشه یک حداقل فروش خوبی را با این روشها دارد و پیش میرود.
حالا به این نکته کلیدی برگردیم که چطور بازدید از صفحهای خاص را به یک منبع درآمد تبدیل کنیم؟ یعنی شخص آمده یک مقالهای را خوانده و خوشش آمده، چطور از این نقطه آغاز کمپین استفاده کنیم و کاری کنیم که افراد از ما خرید کنند؟
۳. اینترنت مارکتینگ
یک اصطلاح معروفی در Internet Marketing به اسم «ارائهی دلیل سیستمی» وجود دارد. یک قسمتی از کتاب نفوذ آقای رابرت چالدینی را به شما میگویم. در آن توضیح داده شده که اغلب افراد با یک دلیل که حتی اگر خیلی قانعکننده نباشد، قانع میشوند که به پیشنهاد شما پاسخ مثبت بدهند.
آقای رابرت چالدینی تست کرده، مثلا یک عده در صف طولانی کپی کاغذ ایستادند، رفتند اول صف و گفتند «ببخشید میشود من اول از شما بگیرم؟ چون باید سریع اینها را کپی بگیرم.» اینکه باید سریع اینها را کپی بگیرم خیلی دلیل قانع کنندهای نیست، همهی آنهایی هم که در صف هستند باید کپی بگیرند وگرنه آنجا نبودند.
این آزمایش نشان داده که اغلب افراد قبول میکنند. ولی اگر بگویید: «میشود اول من کپی بگیرم؟» و هیچ دلیلی حتی یک دلیل سطحی نیاورید، خیلیها میگویند: «خیر، بروید انتهای صف بایستید»؛ خب این مثالی در دنیای واقعی بود. حالا در اینترنت کار کمی سختتر است. یعنی دلیلی که میدهید باید کمی قانع کنندهتر باشد و دلیل نمیتواند «چون من باید این کار را بکنم» باشد.
مثلاً بیایید خرید کنید چون من باید ثروتمند بشوم، من تصمیم گرفتم سریع پولهای شما را جمع کنم و یک چیزی برای خودم بخرم، پس بیاید بخرید؛ این جواب نمیدهد. چطور میتوانیم این کار را هوشمندانه انجام بدهیم؟
ما میتوانیم با یک دلیل سیستمی و قانعکننده یک هیجانی در افراد ایجاد کنیم.
چند مثال میزنم، یک دلیل سیستمی و قانعکننده چه چیزی میتواند باشد؟ میتواند این باشد که شخص دو دقیقه در صفحهی مقالهی ما مانده. میتوانیم به آنها بگوییم که دو دقیقه است که شما در صفحه مقاله هستید، پس نشان میدهد که شما حتماً به طور مثال به لاغری علاقه دارید چون این مقاله در مورد لاغری بوده. پس چون شما به لاغری علاقه دارید باید این کتاب من را تهیه کنید، این هم کوپنهای تخفیف آن.
تست کنید ببینید چقدر افراد بیشتری با همین استدلال ساده قانع میشوند که از آن صفحه مقاله بروند کتاب شما را بخرند. تست کنید و ببینید این روشی که گفتم چقدر شکست خورده است. یک مقاله در مورد لاغری دادهاید، یک PopUp روی آن میآید و میگوید این کتاب را هم بخرید، عالی است، تخفیف هم هست. خیلیها نمیخرند. ولی یک دلیل سادهای که میدهید باعث میشود که بخرد. پس یکی از این دلایل میتواند این باشد که چون شما چند دقیقه یا چند ثانیه در صفحه سایت من ماندید، پس علاقه دارید، استقبال کنید، استفاده کنید.
یک دلیل دیگر چه میتواند باشد؟
میتواند این باشد که میخواهید صفحه را ببندید. مثلاً چون دارید از این صفحه خارج میشوید، احتمالاً شما وقت خواندن زیادی ندارید، پیشنهاد میکنم بیایید این فیلم آموزشی نیم ساعتی من را بخرید یا شاید اصلاً علاقهای به خواندن ندارید، بیایید در کارگاه حضوری من شرکت کنید. خیلی فکر شده میتوانیم دلایلی پیدا کنیم که شخص بگوید چقدر درست میگوید، واقعاً حوصلهی خواندن ندارم، بروم فیلمش را بخرم و با یک کوپنی او را به آن خرید هدایت میکنید.
بهترین پلاگین که خودم برای این کار استفاده میکنم اسمش Convert Plus است. با این پلاگین میتوانید شرطهایی تعریف کنید مثلاً اگر کاربر دو دقیقه در این صفحه ماند، این PopUp را ببیند و این پیشنهاد به او بشود. یا اگر خواست صفحه را ببندد به او بگوییم Exit Intent، با قصد بستن صفحه موس را روی ضربدر برد مثلاً سریع PopUp بیاید و به او یک پیشنهاد خوبی بدهد و مثالهای مشابه.
به یک مبحث بسیار بسیار مهمتر برسیم. ما در این کمپینهای همیشگی که از آن صحبت کردم، در بعضی از آنها نیاز به آهنرباهای خیلی جذاب داریم.
آهنربا ایمیل چیست؟
یک پیشنهادی است که به ازای آن شخص حاضر باشد چه کار کند؟ ایمیلش را بدهد، اطلاعات تماسش را بدهد. مثلاً بدترین آهن ربای ایمیل ممکن چیست؟ یک PopUp بیاید که در خبرنامهی ما عضو شوید. واقعاً فکر میکنید مثلا کسی با ذوق میگوید بیایم در خبرنامهی اینها عضو میشوم؟! یا حتی این موردی که خودم سالها تدریس کردم، بیایید PDF در رابطه با مثلاً ۷ روش سریع افزایش اعتماد به نفس درست کنید. این افراد را آن چنان ذوقزده نمیکند که بگویند وای یک PDF رایگان!
من اصلاً شب نمیتوانم بخوابم! ایمیلم را بدهم که بشینم این را بخوانم. میدانند که صرفاً یک چیز تبلیغاتی است و معمولا پشتش هم محتوای خیلی با کیفیتی نیست حتی اگر کیفیت شما عالی باشد، دید افراد این است که باکیفیت نیست چون احتمالاً مثل PDFها و محتواهای دیگر است. من میخواهم ۴ تا پیشنهاد بسیار بسیار عالی بدهم که تا الان هم ندادم. که اگر آهن ربای ایمیل یکی از این ۴ مورد باشد، من قول میدهم که به نرخهای تبدیلی میرسید که در عمرتان تا حالا تجربه نکردید.
اولین مورد شرکت در یک وبینار رایگان است.
یعنی در یک صفحهی مقالهای که ورودی زیادی دارد، یک PopUp بیاید و بگوید چون به این موضوع خیلی علاقه دارید در یک وبینار یک ساعتی رایگان همین الان ثبت نام و شرکت کنید و شخص فکر میکند ببیند وبینار چه زمانی است. میبیند اتفاقاً ۵ دقیقه دیگر شروع میشود. من چقدر خوششانس هستم. بهصورت شانسی وارد این سایت شدم، یک مقاله خواندم، الان به من پیشنهاد داد یک وبیناری دارم و شانسی ۵ دقیقه بعد شروع میشود. همین الان ایمیل که هیچ، هر اطلاعاتی، کد ملی و شماره شناسنامه بدهم که در این وبینار شرکت کنم.
اطلاعاتشان را میدهند. در واقع شما با این روش اطلاعات تماس جمع میکنید که کمپین را روی این افراد اجرا کنید. حالا این ایدهای که گفتم را چطور اجرا کنید؟ یک وبیناری که ۵ دقیقه دیگر شروع بشود. من الان به شما خواهم گفت.
خرید محصول شرطی
یک ایدهی بسیار جالبتر که حتی خودم بارها این اواخر فریب خوردم، خرید محصول شرطی است. این چیزهایی که میگویم در بهترین سایتهای خارجی است، ساعتها گشتم، در هیچ کجا حتی به صورت نوشته و مقاله در موردش چیزی پیدا نمیکنید. یک ایدهای که در دنیا مد شده خرید محصول شرطی است؛
یعنی در یک صفحه مقالهای، جایی میرویم، یک پیشنهاد میآید، میگوید بیایید این محصول ما را بخرید و اگر خوب بود پولش را بدهید و اگر نه پولش را ندهید. الان با جزئیات بیشتری توضیح خواهم داد. ولی این ایدهی خرید محصول شرطی تقریباً میتوانم بگویم نرخ تبدیل بین ۸۰ تا ۵۰ درصد داشته باشد. ۱۰۰ نفری که آن PopUp را میبینند، احتمالا بین ۵۰ تا ۸۰ نفرشان فرم را پر میکنند که الان جزئیاتش را توضیح خواهم داد که چطور این کار را کنیم.
دوره آنلاین کارآفرین موبایلی
دورهی آنلاین کارآفرین موبایلی است. به جای این که بیایید یک PDF و یک فایل ویدئویی بگیرید، به آنها بگویید یک دورهی آنلاین ۱۰ جلسهای است. روزی یک درس ارسال میشود و یک تجربه جدیدی هم که من کسب کردم این است که دورههای آنلاین ایمیلی که رایگان است، فاصلهی درسها بیشتر از یک روز باشد شکست خورده است. یعنی در دورترین فاصله باید روزی یک درس ارسال کنید. هیچکس حوصله ندارد که الان درس اول را بخواند، مثلا چهار روز بعد درس دوم را بخواند. بیشترین فاصله یک روز باشد.
خودآزمایی یا تست
و چهارمین ایده برای گرفتن ایمیل، خودآزمایی یا تست است. شخص دارد یک مقاله در مورد خصوصیات یک مدیر خوب میخواند. ما چه پیشنهادی به او بدهیم؟ پیشنهاد بدهیم که شما هیچی از مدیریت بلد نیستید. یک PopUp بیاید که شما هیچچیز از مدیریت بلد نیستید، میگویید نه؟ بیایید در این آزمون شرکت کنید.
فکر میکنید که کسی این چالش را قبول نکند؟ بگوید که چقدر این وبسایت راست میگوید، من واقعاً هیچی بلد نیستم و مثلاً شب است و برود بخوابد! خیر میگوید من بلد نیستم؟ بگذار ببینیم کی بلد نیست! میگوید خب ایمیلتان را وارد کنید و شروع کنید به آزمون دادن، که نتیجه را برای شما بفرستیم. حتماً ایمیل فرد را میگیرید، نگوییم حتماً، اغلب میتوانید ایمیل افراد را بگیرید.
خب از این مواردی که گفتم میخواهم دو موردش را بیشتر توضیح بدهم. یک مورد شرکت در وبینار رایگان است. در صفحات مختلف سایت پیشنهاد بدهیم که همین الان در یک وبینار یک ساعتی رایگان شرکت کنید. با چه ابزاری این کار را انجام بدهیم؟
پیشنهاد من این است که بهترین سایت و سرویس برای این کار خاص یک سایتی به اسم Everwebinar است که البته پولی است و سالی ۴۹۷ دلار است. ولی اگر هر ویزا کارتی داشته باشید حداقل دو ماه، ۶۰ روز میتوانید رایگان تست کنید و اگر دیدید در همان ۶۰ روز پول خوبی به دست آوردید از همان پولی که به دست آوردید یک اکانت یکساله هم بخرید.
کاربرد وبینار
کارش این است که یک وبیناری را که قبلاً برگزار کردید را یا ویدئوی آن را آپلود میکنید، لینک یک ویدئو را میدهید، این ویدئو را بهصورت وبینار Live پخش کند که به هیچ شکل نمیشود آن را Save، رکورد و دانلود کرد یا گذراند و جلوتر برد و حتی هرچیزی که شما فکر کنید دارید مثلا Simulation chat دارد یعنی بگویید در فلان ثانیه این پیام در چتهای وبینار از طرف شما یا دیگران ارسال شود. امکان فروش ویژه دارد، یعنی یک دکمه روی فیلم وبینار بیاید و بگوید همین الان کلیک کنید و با ۵۰ درصد تخفیف کتاب عالی من را بخرید. و تحقق هر امکانی را که فکر کنید دارد.
یک امکان بسیار جالبش این است که میتوانید در تنظیمات آن تعریف کنید که وقتی شخص آن فرم ثبتنام را پر کرد، که یک کدی است که در سایت خودتان PopUp میآید و میگوید فلان کار را کنید، تشخیص بدهد ساعت چند است و نزدیکترین ساعت رند بعدی را بگوید که وبینار دارد شروع میشود مثلاً اگر ساعت ۵:۵۳ است، پیام بیاید که وبینار ساعت ۶ شروع میشود. میخواهید الان ثبتنام کنید؟
نحوه شرکت در وبینار
شخص میبیند ۷ دقیقه تا وبینار مانده است، با ذوق زیاد ثبتنام میکند و وبینار را میبیند. خودم با این وبینارها حداقل چندتا کتاب خارجی خریدم. که دیدم یک وبینار خوبی است. میدانستم با این سایت برگزار میشود، میدانستم Live نیست، ضبط شده است. فیلمش را ۱۵ دقیقه دیدم، یک پیشنهاد آمد که بیایید کتاب من را با ۸۰ دارید تخفیف بخرید، کلیک کردم و خریدم؛ پس جواب میدهد. شما تست کنید.
پس یک ایده این بود که بیاییم با شرکت در یک وبینار رایگان، افراد را ترغیب کنیم که اطلاعات تماس آن را بدهند و پلت فرم برگزاری آن چگونه است؟ با همین سایت Everwebinar که توصیه میکنم که اگر میخواهید کمپینهای همیشگی داشته باشید، اگر میخواهید هر وقت حوصله ندارید باز درآمد ایجاد کنید حتماً از این ایده استفاده کنید.
توضیجات تکمیلی در مورد محصول شرطی
ایدهی بعدی محصول شرطی بود که الان دقیقتر توضیح بدهم محصول شرطی چیست.
در ایران با شرط به یاد هندوانه میافتیم و هندوانه مظهر محصول شرطی است که اگر خوب نبود پس میگیریم و این مسائل. ایدهاش به همین سادگی است، تست کنید ببینید جواب میگیرید. یک PopUp روی صفحات کلیدی سایتتان میآید، میگوید یک محصول عالی آموزشی داریم، این محصول عالی آموزشی قیمتش ۷۹ هزار تومان است، تیک بزنید کدام را میخواهید، دکمه انتخابی (کلید رادیویی) است. همین الان ۷۹ هزار تومان بپردازید یا ۹۹ هزار تومان است ولی الان پول ندهید. فعلا بدون هیچ پولی بخرید تا ۷ روز اگر دیدید از این آموزش ، کسبوکار آموزشی جواب گرفتید بیایید پول خودتان را واریز کنید.
هدف ما از محصول شرطی چیست؟
اصلاً دنبال این نیستیم افراد پول را واریز کنند. دنبال این هستیم که افراد احساس کنند خیلی زرنگ هستند، تا به حال استثنایی در عمرمان ندیدیم که کسی گزینه ۱ را بزند، همه گزینهی دوم را میزنند و پول را نمیپردازند ولی آنجا دیگر حاضرند اطلاعاتشان شامل آدرس خانه، شماره شناسنامه و هر چیزی که بخواهید را بدهند. یک خرید است و واقعاً دارند خرید انجام میدهند و هیچکس ریسک نمیکند که اطلاعات نامعتبر وارد کند.
این شاید بالاترین نرخ تبدیل ممکن را ایجاد کند که در یک صفحه فرود بتوانید ۵۰ تا ۸۰ درصد افرادی که PopUp را میبینند ایمیلشان را بگیرید. البته باز موضوع دیزاین محصول، عکس و همهچیز خیلی کلیدی است. فرض من این است که همهچیز عالی باشد میتوانید این نتیجهها را کسب کنید.
و یک مثالی هم از یک کانالی بزنم که الان صحبت کردم، در مورد کمپینهای همیشگی، همیشه چنین مسیری دارد. مثلاً در یک صفحهی محصول یک PopUp وبیناری میآید که یک وبینار رایگان( کسبوکار آموزشی) است. شخص در آن وبینار شرکت میکند. در خود آن وبینار دکمهای میآید که کتاب من را با نصف قیمت بخرید و اگر نخرید روزهای بعد ایمیلی میرود که میگوید بیاید با درصد تخفیف بیشتر بخرید و یک ایمیلی هم میرود که اگر مثلاً تا یک هفته نخرید دیگر این فرصت تمام میشود.
نکته مهم در مورد Everwebinar
یک نکته بسیار بسیار جالب در مورد Everwebinar که من نگفتم، این است که تقریباً به تمام سیستمهای Email Marketing ( کسبوکار آموزشی ) وصل میشود و شما میتوانید تعریف کنید که اگر کسی وبینار را ثبتنام کرد و شرکت نکرد چه ایمیلی برای او برود.
اگر ثبتنام کرد و فقط نیمی از وبینار را شرکت کرد چه ایمیلی برای او برود. بگوید شما فرصت نداشتید و تا آخر نرفتید، دو دقیقه خلاصهی وبینار را در این فیلم ببینید. اگر ثبتنام کرد و تا آخر شرکت کرد چه ایمیلی برای او برود و اگر ثبت نام کرد، شرکت کرد، پیشنهاد را قبول کرد و کلیک کرد چه ایمیلی برای او برود. پس دستتان خیلی باز است.
پیشنهادهای بسیار بسیار خلاقانهای به فرد بدهید و معمولاً این کمپینهای همیشگی فروش خیلی خوبی ایجاد میکنند. کمپینهای همیشگی دومین ایده بود که چطور یک سود پنهان بزرگی که در کسبوکار آموزشی ما وجود دارد را همیشه استفاده کنیم و رها نکنیم که ببینیم چه اتفاقی میافتد. خودمان دست بگیریم و فروش ایجاد کنیم.
ایدهی سوم تکمیل فروشهای ناتمام است.
یکی از بزرگترین جاهایی که افراد از خرید متوقف میشوند کجا است؟ ثبتنام در سایت. الان در اغلب سایتها میشود در این حد ساده کرد که شخص شماره موبایل را وارد کند، یک کد تاییدی بیاید و تمام شد. شخص ثبتنام کند. دیگر شهر، کشور، کد پستی، نام و نام خانوادگی را اصلاً نپرسید. خود سادهسازی خرید هم خیلی تاثیرگذار است، خود فرآیند خرید. پلاگین های زیادی به اسم One Click Buy وجود دارند که ایدهاش از آمازون گرفته شده است.
یعنی اگر شخص Login است، روی دکمهی خرید گیر کرد، در صفحهی پرداخت برود. دیگر فاکتور را ببینید، تایید کند، آدرس را و همه چیز، یک تیک میزند همهی موارد قبلی، آدرس قبلی، اطلاعات قبلی با یک کلیک برود در در صفحه پرداخت.
راز موفقیت آمازون
یکی از رازهای موفقیت آمازون این بود. اصلاً گاهی مردد هستم یک کتابی بخرم، روی آن Touch میکنم Buy It، منتظر هستم الان برود صفحه بعد، بگوید خب میخواهید؟ مطمئن هستید؟ بگوید خب تمام شد الان کتاب را بخوانید. قبلاً اطلاعات ویزا کارت را گرفته و یکدفعه از حساب پول کم میشود و کار تمام میشود. پس این هم یک ایدهی بسیار عالی است که خرید را تا جای ممکن سادهسازی کنیم.
خریدهای ناتمام را تکمیل کنیم. خریدهای ناتمام خریدهایی هستند که شخص تا یک مرحلهای اطلاعات را پر میکند و بعد رها میکند. پلاگین های زیادی به اسم Recover Abandoned Cart یعنی بازیابی کردن سبدهای رها شده وجود دارد. که در هر مرحلهای شخص رها کرد، ایمیلهای اتوماتیک ارسال میشود و میگوید چرا نخریدید، بیایید، تخفیف میدهیم و بالاخره منجر به خرید میشود و یک فرصتی هم که هیچوقت از دست ندهید.
4. پشتیبانی
و آخرین جایی که میتوانید در کسبوکار آموزشی خود سود ایجاد کنید، سودهای پنهانی است که خیلیها نادیده میگیرند، تبدیل سوالات به فروش است. یعنی در سایتتان، کامنتها و …
من خودم یک رازی را بگویم، به دوستانی مشاوره میدهم که اعضای سایتشان ۱۰۰ نفر است. بازدید روزانه از سایت ۵ نفر است. هیچ چیزی ندارند که بشود که ایمیل مارکتینگ انجام داد، کمپینی برگزار کرد و سروصدایی کرد، میگویند چطور فروش را زیاد کنیم؟ من همیشه در این سالها به آنها پیشنهاد دادم بروید کل کامنتهای سایتتان را بخوانید، تکتک پیدا کنید که چه کسی بوده، دنبال چه چیزی بوده و به آنها یک پیشنهاد ویژه بدهید. مثلاً شخص پرسیده اگر این را بخرم، این امکان را هم دارد؟ ایمیلی بزنید یا اصلاً زنگ بزنید ما شفاهی توضیح بدهیم. چهار تا محصول به او پیشنهاد بدهید.
فرصت خیلی خوبی است که کسی در سایتمان، در اینستاگرام یا جاهای دیگر سوال بپرسد. به او محصول بفروشیم. خیلی از ما ها در پاسخگویی قبل از خرید خیلی ضعیف هستیم. مثلاً شخص پیام میدهد این را بخرم این امکان را دارد؟ جواب نمیدهیم. دو روز بعد التماس میکند که تو را خدا میخواهم محصول تان را بخرم میشود راهنمایی کنید؟ باز جواب نمیدهیم. سومین بار زنگ میزند میگوید من یک پیام دادم لطفاً پیگری کنید.
پشتیبان صحیح همراه با پیشنهاد خرید محصولات
میگوییم تا یک هفتهی پیگیری میکنیم. این طوری پشتیبانی میکنیم و توقع داریم که بیایند از ما خرید کنند. پشتیبانی قبل از خرید خیلی مهم است. از سوالش میفهمید که این شخص سوال میپرسد که خرید کند پس سریع باید پیگیری کنیم و جوابش را بدهیم.
بهترین ایدهای که در این قسمت خودم سالها استفاده کردم برای کسبوکار آموزشی پیشنهاد خرید محصولات است. اگر کسی به شما ایمیلی میزند یا کامنتی میگذارد، در مورد هر حوزهای راهنمایی میخواهد، میگوید من چطور فروش سایتم را بیشتر کنم؟ فروش سایتم کم است و ناموفق هستم. این فرمولی که میگویم عالی عمل میکند.
یک متن ایمیل کوتاه یا کامنت مینویسید. اول از او تشکر کنید که به این موضوع علاقهمند است. بعد حتماً لینک بهترین مقاله در آن حوزه را در سایتان میدهید. میگویید من توصیه میکنم حتماً این مقاله را بخوانید و زیرش هم بگویید اگر دوست داشتید این محصول را هم داریم که در این زمینه است. هیچ توصیهای مبنی بر این که خوب است، بخرید و اینها نکنید. فقط در همین حد، اگر دوست داشتید ما این محصول را در این زمینه داریم. اغلب افراد با دریافت ایمیل میآیند آن محصولی که گفتید را میخرند. حتی آن مقاله را هم نمیخوانند.
بدترین جواب چیست؟
شخص میگوید میخواهم فروشم را بیشتر کنم، سایتم خوب نیست. بگوییم دوست گرامی ما محصول داریم، بیایید پول بدهید، حل بشود دیگر. اول یک پیشنهاد رایگان، همیشه یک حداقل از خودتان یک چیزی نشان بدهد، یک خوبی، یک چیز مفیدی و اگر هم خواستید حالا این محصول هم وجود دارد. در کنار هم قرار دادن این دو تا پیشنهاد همیشه فروش ایجاد میکند.
آخرین پیشنهادم به شما این است که یک پلاگین خیلی خوب است بهنام WPI Assistant است. AI مخفف Artificial Intelligence یا هوش مصنوعی است. یک چت، یک عکس کاراکتری مثل این کاراکتری که اینجا میبینید میآید و میتوانید یک پرسش و پاسخهای هوشمندی تعریف کنید، مثلاً یک Chat Box بیاید بگوید شما در سایت ما الان دنبال چه چیزی هستید؟ مثلاً افزایش فروش، مدیریت بهتر یا چه چیزی. هر کدام را کلیک کرد یک پیشنهاد بدهید دنبال مطلب رایگان هستید یا محصول؟ کلیک کرد، نصف شب هم یک راهنمای رایگان است که افراد را به یک فروش هدایت میکند.
مزیت پلاگین WPI Assistant
خوبی این پلاگین و پلاگین های مشابه این است که میتوانند از سابقهی آن خریدار در پاسخها استفاده کند. یعنی بگوید چون شما قبلاً یک میلیون از سایت ما خرید کردید، ما توصیه میکنیم این را هم با ۳۰ درصد تخفیف بخرید. چون یک سال است که شما عضو سایت ما هستید، ما به شما این هدیه را میدهیم، این کوپن تخفیف را میدهیم. کاملاً هوشمندانه میتواند نصف شب وقتی که شما خواب هستید، یک پیشنهادهایی بدهد که منجر به فروش بشود.
پس در این مقاله ۴ پیشنهاد کسبوکار آموزشی دادیم که چطور میتوانیم سودهای پنهان در کسبوکار آموزشی را دور نریزیم بلکه بهتر استفاده کنیم. اولین مورد فرصتهای تمام شده بود. دومین مورد کمپینهای همیشگی، سومین مورد تکمیل فروشهای ناتمام و چهارمین مورد هم استفادهی بهتر از پشتیبانی برای کسب سود بود.
امیدوارم شما از فردا، روی جذب سودهای پنهانی که در کسبوکار آموزشی دارید و به خوبی استفاده نمیکنید، بیشتر تمرکز کنید.
دیدگاهتان را بنویسید